به گزارش صبح تهران به نقل از ایسنا، یکی 16 ساله و دیگری 15 ساله و هر دو 29 روز پیش، سال تحصیلی را در کلاس نهم یکی از مدارس متوسطه اصفهان آغاز کرده بودند.
حادثه ساعت 11 و 38 دقیقه ظهر شنبه اتفاق افتاده و آموزش و پرورش اصفهان
اعلام کرده خارج از ساعت مدرسه بوده است. اگرچه خانواده ها در خصوص حضور
فرزندانشان در چالش نهنگ آبی اظهار بی اطلاعی می کنند، اما پلیس اصفهان روز
گذشته اعلام کرد "هر دو دختر، کاربر ایرانی چالش نهنگ آبی بودهاند" و به
خانوادهها در این زمینه هشدار داد. این نخستین بار نیست که نسبت به ورود
این بازی به ایران هشدار داده میشود، اما پیش از این آماری از خودکشی و یا
اقدام به خودکشیِ مرتبط با این بازی از سوی مقامات رسمی اعلام نشده بود.
هیچ یک از خانوادهها هنوز فایل صوتی که پلیس اصفهان اعلام کرده حاوی پیام
خداحافظی دختران و تایید عضویت آنها در چالش نهنگ آبی است را نشنیدهاند.
تنها دو مرد جوان پشت در ای سی یوی بیمارستان امین، همراهان "ن" هستند، به سختی می توان حدس زد که یکی از آنها پدرش است، تلفنی، کمربندی را سفارش می دهد که پزشکان گفتهاند در روند درمان مهره های کمر دخترش که در سقوط آسیب دیده نیاز است.
نخستین حرف پدرش در گفتوگو با خبرنگار ایسنا در خصوص این حادثه، انکار شایعات فضای مجازی است، در حالی که تایید می کند، با دخترش مشکلی نداشته است. "ن" تنها فرزند خانواده است و پدرش از چالش نهنگ آبی بی اطلاع است. "ر" درباره وضعیت جسمانی دخترش میگوید: هوشیار است، اما هنوز از او نپرسیدم که چه شده است؟ و چرا این کار را با من و خودش و مادر پا به ماهش کرد؟
او می گوید: "مشکلی با دخترم نداشتم. تلفن همراه "ن" سیم کارت نداشته و وسائل او هنوز در اختیار پلیس است".
"ن" از سقوط جان سالم به در برده است و اگرچه زنده مانده و هوشیار است، اما هنوز هیچ یک از اعضای خانواده نتوانستهاند دلیل حادثه را از او بپرسند. پدر می گوید: "همه چیز برای "ن" مهیا بود، ما شب ها همیشه با خانواده جمع می شویم و شاد هستیم، همیشه از دخترم می پرسم که در مدرسه یا خانه مشکلی ندارد و همیشه گفته نه."
خانه "ع" را به راحتی می توان پیدا کرد، جایی حوالی پل چمران، محله ای است که اکثرا با هم فامیل هستند و همه از قدیمی های محل و از یکدیگر شناخت دارند؛ خانه "ع" را می توان از حجله ای که سر کوچه است، شناخت. اولین بنرهای تسلیت نصب شده اند مثل همه خانه هایی که عزادار می شوند زن ها در خانه و مردان سیاه پوش بیرون ایستاده اند؛ خانه خیلی شلوغ نیست؛ عمه "ن" نخستین زنی است که آنجا می بینیم در حال آشپزی است، می گوید: "صبح همان روز پدرم هر دو را با ماشین رساند کتابخانه محله؛ گفتند می خواهیم درس بخوانیم و بعد خودمان بر می گردیم رفتنشان همان و برگشتشان هم همان"!
مادر "ع" پنج سالی است که در قید حیات نیست و امکان صحبت با پدرش به دلیل شوک ناشی از حادثه وجود ندارد، عمو و عمه اش برای صحبت جلو می آیند، تازه اعلامیه مراسم ختم "ع" آماده شده و در حال پخش آن هستند، عموی "ع" در تماس با پلیس اعضای خانواده را از صحبت با رسانه منع می کند، اما پیش از پاسخ به هر سوالی این پرسش را مطرح میکنند که "آیا واقعا چالش نهنگ آبی وجود دارد؟"
در فیلمی که بعد از سقوط دختران منتشر شد، صدایی از یکی از شاهدان عینی
شنیده میشود که در روایت حادثه میگوید: "نخست یکی از دخترها خود را از پل
پایین انداخت، اما دختر دوم مردد بود، از لبه پل فاصله گرفت، اما بعد
برگشت و پایین پرید".