پایگاه خبری تحلیلی صبح تهران | sobheterhan.com

جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
كدخبر: ۹۸۹۸۹
تاريخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۸
print نسخه چاپي
send ارسال به دوستان
دکتر احسان شاه قاسمی *
۱. این روزها، تجمل‌گرایی ابعاد بسیار گسترده و پیچیده‌ای پیدا کرده است و رسانه‌ها، به محملی برای به نمایش گذاشتن مانور تجمل بدل شده‌اند. این شیوه از زندگی پیوسته توسط رسانه‌های مختلف در جامعه تبلیغ می‌شود و علت آن را می‌توان در تغییرات فرهنگی دید که طی آن اصل بر مصرف گذاشته می‌شود. واقعیت این است که امروز مصرف به عنوان روشی برای تأمین نیازها، خود به یک آرمان بدل شده است، بنابراین، وقتی آرمانِ جامعه‌ای، «مصرف» باشد، هر چه افراد گران‌تر مصرف کنند، جایگاه اجتماعی بالاتری خواهند یافت. این‌ها را حتی می‌توان در فیلم‌ها و

ترانه‌ها دید.

در فیلم‌های مردم پسند شاهد هستیم که حتی شخصیت‌های فقیر داستان، در خانه‌هایی با متراژ‌های ۱۳۰-۱۴۰ متری زندگی می‌کنند این در حالی است که ۸۰ درصد شهروندان تهرانی در خانه‌های زیر ۸۰ متر زندگی می‌کنند. البته گفتنی است که ابعاد تجمل‌گرایی بسیار گسترده‌تر از آن چیزی است که در رسانه‌هایی همچون تلویزیون به تصویر کشیده می‌شود و «شبکه‌های اجتماعی» بیش از سایر رسانه‌ها میزبان این سبک خاص از زندگی هستند.

۲. باید گفت که امروز دیگر فرهنگ تجمل‌گرایی خاص طبقات بالا نیست و در همه طبقات بنابر توانایی‌شان وجود دارد و به نوعی به یک فرهنگ بدل شده است و بخشی از این امر، نتیجه فعالیت رسانه‌ها است. شاهد این مدعا معاملات موجود در سایت‌های خرید و فروش کالا‌های دسته دوم است. واقعیت این است که سالانه هزاران میلیارد تومان از این کالا‌ها مبادله می‌شود که بخش عظیم و قابل‌توجهی از آنها، کالا‌های لوکس اعم از لباس، گوشی و... است.

بنابراین، تجمل‌گرایی در همه اقشار جامعه وجود دارد و شبکه‌های اجتماعی به مثابه منظومه‌ای از همه رسانه‌ها، با تبلیغ مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی به حاکمیت این سبک از زندگی دامن می‌زنند؛ اگر تجمل‌گرایی در گذشته روشی برای نشان دادن توانایی مالی بود، امروز تجملات به یک «مسأله آبرویی» بدل شده تا آنجا که اگر افراد در صفحات شخصی‌شان تصاویری از سفر‌های خارجی نداشته باشند، احساس شرمساری می‌کنند!

۳. اما نکته قابل تأمل در این فضا این است که فرهنگ تجمل‌گرایی و لاکچری‌گرایی خاص ایران نیست و اتفاقاً در ایران با محدودیت‌های فرهنگی مواجه است. واقعیت این است که این سبک از زندگی را در تمام دنیا بویژه در جوامع لیبرالی که به آزادی فرهنگ باور دارند، می‌توان دید. برای مثال، در غرب صفحه‌های شخصی بچه پولدار‌ها در شبکه‌های اجتماعی، توسط سایر رسانه‌های رسمی اعم از مجلات، رادیو و تلویزیون تبلیغ و تقویت می‌شود.

این در حالی است که در کشور ما امکان به نمایش گذاشتن صفحات بچه پولدار‌ها صرفاً به صفحات شخصی‌شان، محدود شده است و چنانچه حتی مانور تجمل آن‌ها منجر به آزردگی عمومی شود با آنان برخورد می‌شود.

۴. وقتی افراد زندگی لاکچری خود را از طریق رسانه‌ها به نمایش می‌گذارند و افراد بسیاری سبک زندگی آنان را دنبال می‌کنند، طبیعتاً این معنا متبادر می‌شود که همه آن دنبال‌کنندگان، علاقه‌مند به داشتن آن زندگی‌های تجملاتی هستند و از نداشتن آن رنج می‌برند. اینجا می‌توان رفتار آن‌ها در مواجهه با این صفحات لاکچری را رفتاری متناقض دید؛ به این معنا که آن‌ها ضمن رنج بردن توأمان، لذت هم می‌برند. توانایی تخیل در انسان آنقدر قدرتمند است که طی آن می‌توان از «لذت بردن نیابتی» سخن گفت؛ به این معنا که افراد می‌توانند تصور کنند که، چون دنبال کننده آن شخصیت خاص در رسانه هستند، آن فرد به نیابت از آن‌ها لذت می‌برد و با این حقه به شکلی خود نیز لذت می‌برند و می‌توانند در تخیلات‌شان خود را در کنار آن ماشین گرانقیمت یا در آن سفر لاکچری خاص تصور کنند؛ اما در عین حال متوجه این نکته هم هستند که در واقعیت این لذت برای آنان اتفاق نمی‌افتد.

۵. برخی تحلیلگران، چون اسلاوی ژیژک نگاه منتقدانه‌تری را مطرح می‌کنند و معتقد هستند که سلبریتی‌هایی که زندگی تجملاتی خود را از طریق رسانه‌ها به نمایش می‌گذارند خود بخشی از نظام سرمایه‌داری هستند و به افراد می‌گویند به جای آنکه به دنبال ارزش‌های معنوی دیگری در زندگی‌شان مثل کتاب خواندن، داشتن خانواده خوب و... باشند، باید فقط و فقط به داشتن پول و مصرف کردن آن بیندیشند؛ چون پول لذت پایدار و واقعی است. بنابراین، در افراد این احساس و باور شکل می‌گیرد که راه لذت بردن در دنیای امروز، فقط از رهگذر پول و مصرف آن قابل تحقق است و این کاری است که رسانه‌ها بتدریج در باور افراد نهادینه می‌کنند.

این در حالی است که در واقعیت یک فرد لاکچری از یک انسان معمولی، در زندگی رنج بیشتری می‌برد، شاهد این مدعا، میزان بالای خودکشی در میان لاکچری‌ها است. یکی از معیار‌های لذت، امید به زندگی و تلاش برای زنده ماندن است، میزان بالای خودکشی در بین لاکچری‌ها در مقایسه با دیگر اقشار اجتماعی در ایران، سوئد، امریکا، چین و... لذت بردن آنان در تجملات را نفی می‌کند.

۶. سرمایه‌داری در دنیای امروز دست بر ذات انسانی گذاشته است و هر چیزی را به پول بدل می‌کند. سرمایه‌داری میل ما به برتر بودن و کمال را به مصرف‌گرایی گره زده است.

جامعه‌ای که درگیر این فرهنگ لاکچری‌گرایی می‌شود با مسائل بسیاری رو به رو خواهد شد، «فردگرایی» یکی از جدی‌ترین این مسائل است چراکه وقتی افراد می‌کوشند تجملی زندگی کنند، نمی‌توانند به دیگران خدمات ارائه کنند. شاهد این مدعا کشور امارات است. بالای ۸۰ درصد افرادی که در امارات زندگی می‌کنند، اماراتی نیستند از کشور‌های دیگر برای انجام خدمات خانگی آمده‌اند.

در جامعه‌ای که همه در تجمل زندگی کنند، بالاخره باید کار‌های خدماتی کشور را افرادی انجام دهند همین امر باعث ورود مهاجران خارجی به کشور‌ها می‌شود؛ وقتی همه در حال تردد با ماشین‌های لاکچری هستند چه کسی باید ساختمان‌ها را بسازد، چگونه خیابان‌ها آسفالت شوند و چگونه خدمات در شهر توزیع شود و ...

همچنین، در نتیجه پخش فیلم‌های لوکسی که در تلویزیون و ماهواره به نمایش گذاشته می‌شود، روابط عاطفی و خانوادگی تحریف می‌شود، چون در عمل نمی‌توان آنچه به نمایش گذاشته می‌شود را با توجه به واقعیت‌های اقتصادی امروز تحقق بخشید.

افراد در چنین جوامعی همواره با این توهم زندگی می‌کنند که بالاخره روزی به این سطح از زندگی خواهند رسید، اما چون آن روز نمی‌رسد به افرادی تحریک‌پذیر و خشمگین بدل می‌شوند و به سمت فردگرایی مرگبار حول داده خواهند شد.

متأسفانه در حـوزه تجمل‌گرایی پژوهش‌های چندانی صورت نگرفته است و اگر پژوهش‌های جدی در این زمینه در دستور کار قرار گیرد، احتمالاً ما با یک انفجار اجتماعی رو به رو خواهیم شد.

* استادیار ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران

send بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
Bookmark and Share
* نام:
ايميل:
* نظر: