پایگاه خبری تحلیلی صبح تهران | sobheterhan.com

پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
كدخبر: ۵۴۵۲۸
تاريخ انتشار: ۲۹ دي ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۰
print نسخه چاپي
send ارسال به دوستان
دستگاه‌های نظارتی غایبند؛
کمتر از یک سال از حادثه تلخ پیست دیزین سپری نشده که بار دیگر شاهد بازگشایی بدون تدبیر این مراکز هستیم که نتیجه آن اتفاق دیروز بود، حادثه‌ای که می‌توانست به یک فاجعه تبدیل شود.

اسکی 
 
به گزارش صبح تهران به نقل از مشرق: با یک جستجوی ساده در اینترنت می توان دریافت که اسکی، بین پرخطرترین ورزش های جهان، رتبه دوم را داراست. به گواه فعالان در این رشته در کشورمان و اتفاقات تلخی که در این سال ها شاهد آن بوده ایم، کاملا مشخص است که "ایمنی" آخرین آپشن مورد نظر مسئولان دلسوز (!) برای حفظ سلامت افرادیست که می خواهند این ورزش را انجام بدهند.
 
بر اساس بررسی های بعمل آمده درباره ورزش های پرخطر و مرگ آفرین، پرش از ارتفاع درحالی که طنابی به یک پای پرش کننده متصل است، کوهنوردی بالای 4 هزار و 500 متر، قایقرانی موتوری، سفرهای خشکی در آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی در رتبه نخست این قبیل ورزش ها قرار گرفته است. در رتبه دوم ورزش های پرخطر و مرگ آفرین اسکی کردن، چه روی پیست، چه روی صخره و اسنوبرد تشخیص داده شده است.
 
از گذشته تا کنون، اسکی متعلق به دو طیف مشخص در کشور بوده و همچنان هم بیشتر به همین شکل مورد بهره برداری قرار می گیرد. یک دسته افراد محلی و آنهایی که در مناطق کوهستانی زندگی می کنند که داستانی مفصل دارد و گروه بعدی نیز طبقه مرفه جامعه.
 
بهمن ماه سال گذشته و مدتی پس از افتتاح پیست دیزین توسط بخش خصوصی بود که بر اثر حادثه ای که برای جمعی از اسکی بازان رخ داد، شماری مجروح شده و به شدت آسیب دیدند. وخامت حال سه نفر از مصدومان که مشکوک به قطع نخاع بودند به حدی بود که برای انتقال آنها به نزدیک ترین بیمارستان هلی کوپتر به محل پیست اعزام شد. گرچه پس از پایان این ماجرا مدیران پیست تعداد مراجعه کنندگان به مرکز امدادرسانی پیست را 5 (!) نفر اعلام کرده بودند ولی گزارش های پخش شده از طریق شبکه خبر و دیگر خبرنگارانی که برای تهیه گزارش در محل حضور یافته بودند، آمار دیگری می داد. عجیب تر اینکه پس از آن هرگز خبر دیگری درباره وضعیت عمومی آن سه مجروح مشکوک به پارگی نخاع در رسانه ها مخابره نشد.
 
متأسفانه امسال هم بار دیگر شاهد بازگشایی همین پیستها هستیم و این نشان دهنده بی تفاوتی مسئولان به جان انسان هاست! تا دیروز که اتفاق دیگری روی داد که می توانست یک فاجعه باشد. یعنی صرف اینکه پیستی بازگشایی شود و عده ای جوان پرشور و حال وارد آن شوند، همه مشکلات این رشته به لحاظ ادوات سخت افزاری حل شده است؟ چه مقدار از گردش مالی دهها میلیاردی حاصل از فروش بلیت 120 هزار تومانی یا اجاره لوازم اسکی و غیره صرف ترمیم و تجهیز و نگهداری وسایل پیست ها می شود؟ آیا اداره استاندارد، آمادگی این مراکز را تائید می کند؟
 
سئوال اصلی این است؛ اگر یک اسکی باز جان خود را بر اثر بی احتیاطی مدیران پیست از دست بدهد، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ فدراسیون؟ وزارت ورزش و جوانان؟ شرکت توسعه و تجهیز اماکن ورزشی؟ وزارت بهداشت؟ هلال احمر؟ یا ...
 
* آیا مسئولان شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی نظارت دقیقی بر رعایت حداقلی استانداردهای لازم برای راه اندازی و بهره برداری از چنین پیست هایی دارند؟ نقش این شرکت در نابسامانی پیست ها چیست و آیا پاسخگوی این وضعیت هست؟
 
* آیا سال گذشته که یک ماه پس از افتتاح رسمی پیست دیزین آن حادثه تلخ رخ داد، پرسنل همین شرکت (توسعه و نگهداری اماکن ورزشی) مجوز راه اندازی پیست را صادر نکرده بود؟ چرا این شرکت در روزهای اخیر که بار دیگر شاهد حادثه هستیم، سکوت کرده؟
 
* آیا مسئولان فدراسیون که با واگذاری پیست ها به بخش خصوصی قصد شکوفایی این رشته و فراهم کردن بستر برای حضور حداکثری مردم در پیست ها را دارند، مقصودشان همین بوده یا مهمترین دغدغه شان بهره برداری مالی از این اقدام بوده است؟ اصلا، فدراسیون چه می کند و چه نقشی را برعهده دارد؟ صرفا اعزام های بین المللی نشان دهنده پویایی یک فدراسیون است؟
 
* آیا وزیر ورزش و جوانان از مشکلات موجود در این رشته مطلع است یا "مسعود سلطانی فر" هم مانند باقی ورزشی ها فقط دغدغه ماندن و نماندن کی روش در تیم ملی فوتبال و قهر و نازهای این مربی موزامبیکی الاصل را دارد؟
 
* آیا رفتن به جام جهانی فوتبال 2018 روسیه مهم است یا مرگ یک اسکی باز؟ قطع نخاع شدن یک مادر؟ نقص عضو شدن یک پدر؟ به کما رفتن یک نوجوان آینده ساز ایران؟ قطعا جام جهانی رفتن هم باید دغدغه مدیران ورزش باشد اما نه به قیمت بی توجهی به سایر رشته ها به ویژه مورد این گزارش که ورزش پرخطر و مرگ آفرین اسکی است.
 
* آیا "مادی گرایی" جایی برای توجه به مقوله مهم "جان انسان" در گوشه ذهن منفعت طلب برخی مدیران باقی گذاشته است؟ چرا همه چیز در پول دیده می شود؟
 
*آیا استاندار تهران، وزیر راه یا وزیر ورزش صدای فریاد اهالی ساکن در مناطق مسیر پیست های شمشک و دیزین را شنیده اند؟ آنهایی که بر اثر نمک پاشی مکرر در سطح جاده های منتهی به این پیست ها باغات و زمین های کشاورزی شان را در خطر نابودی می بینند تا اتومبیل های شاسی بلند 400، 500 میلیونی راحت از مسیرکوهستانی بالا بروند؟
 
* آیا خانم ابتکار، معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست می داند به خاطر فرو رفت چندین تن نمک در خاک کوهستان های مسیر پیست های اسکی ریشه همه نباتات کوهستانی می خشکد؟ وزیر کشاورزی از این مسایل مطلع است؟ وزیر اقتصاد می داند منبع درآمد اکثریت ساکن در این مناطق از طریق دامداری و کشاورزی است و با شور شدن همه منابع آب زیرزمینی چه بلایی بر سر مردم این مناطق آمده است؟
 
* آیا بهره برداری از ماشین های غول پیکر برف روب که حجم سنگین برف را به دره های مجاور سرازیر کرده و آنها را همراه با سنگ و کلوخ بر سر ساکنان پایین دره می ریزد، انسانی است؟
 
* آیا روش "ورزش کردن تحت هر شرایطی" انسانی است که برای رسیدن به مقاصد مالی هنگفت از قبل حضور جمعی از مرفهین بی درد در پیست ها که بلیت 120 هزار تومانی تهیه می کنند تا وارد این پیست های پرخطر شوند جمعی از روستانشینان در مسیر پیست تحت ظالمانه ترین رفتارها قرار بگیرند و صدای شان هم به جایی نرسد؟
 
* آیا همان قشر مرفه، مردمان ایران زمین نیستند؟ جانشان به اندازه جیبشان ارزش ندارد؟ بین آنها نوجوانان و جوانانی نیستند که در اسکی بتوانند پرچم ایران را در میادین بین المللی بالا ببرند و باعث افتخار مملکت شوند؟
 
* وزیر ورزش حتما این سئوال را از معاونت ورزشی اش بپرسد که چرا ایران فقط میزبان مسابقات بین المللی اسکی روی چمن در فصل تابستان می شود و چرا فدراسیون بین المللی به سختی مجوز برگزاری مسابقات روی برف را به ایران می دهد؟
 
سلامتی و تندرستی همه هموطنان اسکی باز و غیر اسکی باز قطعا دغدغه اصلی (!) و آرزوی قلبی همه مسئولان ورزش به ویژه مدیران مرتبط با این رشته است و امید می رود تا برای هیچ ورزشکار حرفه ای و غیر حرفه ای اتفاقی رخ ندهد؛ اما درد این است که با سپری شدن همین دو ماه، بار دیگر همه کمبودها، تجهیزات فرسوده و مشکلات تا سال بعد به دست فراموشی سپرده می شود و در ابتدای زمستان بعد بار دیگر پیست های اسکی سراسر کشور با تجهیزاتی مستهلک تر شده نسبت به سال قبل مورد استفاده اسکی بازان قرار می گیرد و بار دیگر باید تن همه بلرزد (البته اگر بلرزد) که مبادا حادثه ای رخ داده و یک نفر یا گروهی اسکی باز دچار حادثه شوند. آنچه در این میان بی ارزش تر از همه چیز به نظر می رسد جان انسانهاست.

send بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
Bookmark and Share
* نام:
ايميل:
* نظر: