امروز چهارم شهریور، سالروز درگذشت مهدی اخوان ثالث است و به همین بهانه قطعه شعری از آن استاد فقید در اینجا می آوریم؛ یادش گرامی!
مهدي
اخوان ثالث ( م - اميد ) در سال 1307 هجري شمسي در مشهد قدم به عرصهء هستي
نهاد. نام پدرش، علي و نام مادرش مريم بود. پدر ِ مهدي از مردم يزد بود كه
در جواني به مشهد مهاجرت كرده و در اين شهر سكونت اختيار نموده و ازدواج
كرده بود. وي به شغل داروهاي گياهي و سنتي مشغول بود. اخوان به هنگام تولد
با يك چشم واردِ اين جهان شد اما پس از مدتي چشمِ ديگر او بهروي عالم و
آدم باز شد.
مهدي اخوان ثالث در سرودن شعر به سبك كلاسيك در قصيده
سرايي (به شيوه اساتيد كهن خراسان و خاصه منوچهري) و غزلسرايي (ارغنون از
جمله فعاليتهاي اين دوره اوست) و نيز به سبك نو (به شيوه نيما ، مانند
مجموعه زمستان) طبع آزمايي كرد.اخوان در سال 1329 با ايران (خديجه) اخوان
ثالث، دختر عمويش ازدواج نمود. حاصل اين ازدواج سه دختر به نام هاي لاله،
لولي، تنسگل و سه پسر به نام هاي توس، زردشت و مزدك علي ميباشد. از حوادث
دلخراش دوره زندگي اخوان ميتوان مرگ دو فرزندش را نام برد. در سال 1342
تنسگل دختر سوم وي هنوز چهار روز از تولدش نگذشته بود که فوت كرد و در سال
1353 دختر اولش لاله در رودخانهء كرج غرق گرديد، اين دو واقعه ضربهء سختي
بر او وارد كرد.
مهدي اخوان ثالث در روز يكشنبه 4 شهريور 1369 در
بيمارستان مهر تهران بدرود حيات گفت و پيكرش را به مشهد انتقال دادند و در
جوار آرامگاه فردوسي در باغ توس به خاك سپردند.
قاصدک هان چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی اما اما
گرد بام و بر من
بی ثمر می گردی . . .
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیّار دیاری
برو آنجا که بود چشم و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دلم من
همه کورند و کرند . . .
دست بر دار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو ، فریب !
قاصدک
هان ... ولی ... آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد . . .
با توام آی کجا رفتی ، آی !
راستی آیا جایی خبری هست هنوز
مانده خاکستر گرمی جایی
در اجاقی ــ طمع شعله نمی بندم ــ
خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند . . . .