این ایام با خیر و برکت مصادف است با دهه مبارکه کرامت. دههای که از اول ذیالقعده، با ولادت حضرت فاطمه معصومه (س) دخت مکرمه امام موسیبن جعفر (ع) آغاز و با میلاد نورانی امام هشتم حضرت علیّبن موسی الرضا (عل) به پایان میرسد. مسلمانان و بهویژه شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) در سراسر جهان با برپائی جشن و سرور به شادمانی میپردازند و با توجه و توسل به مقامات و معنویات آن بزرگواران، ارادت و عشق خود را به الگوهای فضیلت و کرامت و خاندان و ذوی القربای پیامبر خاتم (ص) نشان میدهند. ضمن ضرورت این ابراز شادی و نشاط،، پرداختن به ابعاد معرفتی این الگوهای الهی ضرورت دارد که در این مختصر به یکی از این ابعاد در زندگانی امام رضا (ع) که به بهرهبرداری آنحضرت از شرایط ولایتعهدی تحمیلی مربوط میشود، میپردازیم.پرداختن به این موضوع در شرایط فعلی که بهرهبرداری از دوره پس از توافق مطرح است، میتواند روشنگر این حقیقت باشد که علیرغم ناپسندی اصل توافق، میتوان و باید برای بهرهبرداری از آن موقعیت برنامه داشت.
به بیان دیگر، پیروزی مهم، نتایجی است که میتواند در صورت بهرهبرداری جهادی و آگاهانه از شرایط پیش رو بهدست آید. برای درک صحیح میزان اهمیت شگردهای امام رضا (ع) که به تمام معنا مجموعهای از تهدیدهای شکننده را به فرصتهایی طلایی تبدیل نمود، لازم است ابتدا به اهداف مأمون اشاره نموده و سپس به شگردهای امام دقت کرده و در آخر به دستاوردهای این جهاد فکری و سیاسی بپردازیم:
الف) انگیزههای مأمون از پیشنهاد ولایتعهدی به امام (ع)
اجمالاً میتوان انگیزه مأمون را در پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا (ع) اینگونه برشمرد:
1. خاموش کردن قیامها2. فریب شیعیان3. تحکیم قدرت عباسیان4. مشروعیت بخشیدن به حکومت5. کنترل امام6. جداکردن امام از مردم7. کسب وجهه برای خود8. تبدیل کردن امام به توجیهگر اعمال حکومت9. دلجویی از ملت10. دلجویی از علویان11. کفاره جرمهای پدرش هارون12. تحقیر امامت امام
ب) دلیل پذیرش ولایتعهدی
ج) اقدامات امام برای خنثیسازی نقشه مأمون و بهرهبرداری از آن
امام در عین پذیرفتن ولایتعهدی، برای پیشبرد برنامههای مد نظرشان و ناکام گذاشتن مأمون در دستیابی به اهدافش، تدابیری را نیز اتخاذ کردند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. «هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند، آنحضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایتی خود پر کرد، بهطوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور میکند.»
2. «هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آنحضرت مطرح شد، حضرت بهشدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آنحضرت را تهدید به قتل نکرد، آنرا نپذیرفتند. این مطلب همهجا پیچید که علی بن موسی الرضا ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود، نپذیرفته است. خود امام در هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را به گوش این و آن میرساند، همواره میگفت من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدی را قبول کردم.»
3. «با این همه، علیبن موسی الرضا فقط بدینشرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچیک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد. امام در همان حال که نام ولیعهد داشت و قهراً از امکانات دستگاه خلافت نیز برخوردار میبود، چهرهای به خود میگرفت که گویی با دستگاه خلافت، مخالف و به آن معترض است؛ نه امری، نه نهیی، نه تصدی مسؤولیتی، نه قبول شغلی، نه دفاعی از حکومت و طبعاً نه هیچگونه توجیهی برای کارهای آن دستگاه.»
د) دستاوردهای امام از فرصت بهوجودآمده
حضرت رضا (ع) از شرایطی که دست داده بود و طبعاً برایشان آزادی نسبی به همراه داشت، چند زمینه را عرصه فعالیتهای خویش قرار دادند و توانستند با نشان دادن این نرمش، اهداف کلان مد نظر خود را دنبال و آنها را محقق کنند:
1. اقامه دین و احیای سنت
2. بسیج توانمندیها
3. برملا کردن داعیه امامت شیعی
4. اعتراف مأمون به حقانیت امام
5. مناظرههای آزادانه امام با پیروان سایر ادیان
6. آزاد شدن علویها از فشارهای سخت