مصرف هر خانوار و در کل مصرف در هر کشوری به عوامل اقتصادی متعددی بستگی
دارد که از جمله آن میتوان به درآمد، نرخ سود و قیمتهای نسبی اشاره کرد.
افزایش درآمد خانوار موجب افزایش مصرف میشود و اگر این افزایش بهصورت
دائمی باشد، افزایش مصرف نیز روندی دائمی به خود خواهد گرفت. با توجه به
این واقعیت که رشدهای اقتصادی مثبت، اثری فزاینده بر قدرت خرید خانوارها
دارد، رشد اقتصادی ۶۷درصدی در دهه ۸۰ اقتصاد ایران (متوسط رشد اقتصادی ۳/۵
درصد)، تمایل خانوارها به مصرف بیشتر را همراه داشته است. از مهمترین
عوامل تعیینکننده تصمیمات بیندورهای مصرف، نرخ سود بانکی است. میزان سود
پرداختی به سپردههای بانکی را میتوان بهعنوان پاداش مشارکت در
فعالیتهای اقتصادی قلمداد کرد. در صورتی که نرخ سود سپردههای بانکی
افزایش یابد، هزینه فرصت مصرف جاری و پاداش اقتصادی پسانداز کردن افزایش
مییابد که از معبر آن خانوارها تشویق میشوند از مصرف جاری خود صرفنظر
کنند. در مقابل، در صورتی که نرخ سود سپردههای بانکی کاهش یابد، انگیره
برای پسانداز کردن کمرنگتر خواهد شد. تجربه بازار پول ایران نشان میدهد
که نرخ سود پرداختی بانکها به سپردهگذاران در دورههای متمادی کمتر از
نرخ تورم بوده است. این امر به آن معنی است که پساندازکنندگان با صرفنظر
کردن از مصرف جاری و کاهش قدرت خریدشان در طول زمان، تنبیه شدهاند.
پساندازکنندگان نه تنها هزینهای را بهصورت عدممصرف در دوره جاری
میپردازند، بلکه قدرت خرید خود را نیز در طول زمان از دست میدهند. به
همین دلیل خانوارها ترجیح میدهند پسانداز خود را کاهش داده و فقط بخش
محدودی از درآمد خود را با انگیزه احتیاطی بهصورت پسانداز نگهداری کنند.
سهم کالاهای وارداتی در ترکیب کالاهای مصرفی خانوارها
قیمتهای نسبی را میتوان بهعنوان سنجهای جهت تعیین ترکیب کالاهای مصرفی
معرفی کرد. با تغییر نرخ واقعی ارز، قیمت نسبی کالاهای داخلی و وارداتی
نیز تغییر میکند. با افزایش نرخ ارز، قیمت کالاهای وارداتی نسبت به
کالاهای داخلی افزایش یافته و به تبع آن، مصرف کالاهای داخلی تشویق میشود.
در یک دهه گذشته، تورمهای بالاتر از متوسط جهانی همراه با ثبات نسبی نرخ
ارز اسمی باعث شد نرخ واقعی ارز کاهش یابد و کالاهای وارداتی نسبت به
کالاهای داخلی ارزانتر شده و در نتیجه، سهم کالاهای وارداتی در ترکیب
کالاهای مصرفی خانوارها افزایش یابد. بنابراین آنچه بهعنوان مصرفگرایی
معرفی میشود، گاه محصول (یا هزینه جانبی) سیاستگذاریهای اقتصادی است. از
یک طرف، پایین نگه داشتن نرخ سود بانکی با هدف تشویق سرمایهگذاری موجبات
ترجیح مصرف بر پسانداز توسط خانوارها را فراهم آورده است و از طرف دیگر،
اصرار بر تثبیت نرخ اسمی ارز در شرایط تورمی با هدف کمک به تولید از طریق
کاهش هزینه واردات ماشینآلات و مواد اولیه موجب شده است خانوارها مصرف
کالاهای وارداتی را بر مصرف کالاهای داخلی ترجیح دهند. با توجه به
واقعیتهای مزبور، این نوشتار پیشنهاد میکند به جای پافشاری بر روشهای
غیراصولی گذشته، اصلاح الگوی مصرف از مسیر تصحیح نرخ سود و نرخ ارز صورت
گیرد. با توجه به مازاد تقاضا برای تسهیلات بانکی و شکاف میان نرخ ارز
مبادلهای و نرخ ارز آزاد، میتوان استدلال کرد که نرخ سود و ارز باید در
جهت کاهش این شکافها افزایش یابد. با افزایش نرخ سود بانکی انگیزه
پسانداز در میان افراد تشویق میشود و با افزایش نرخ ارز انگیزه برای مصرف
کالاهای وارداتی کاهش مییابد. محمدرضا بهرامن، رییس کمیسیون معادن اتاق
بازرگانی ایران گفت: رسانه ملی باید به مــبانی تبلیغـــات اشراف کامل
داشته باشد تا کالاهای خارجی با عنوان کالاهای ایرانی معرفی نشده و و فرهنگ
مصرفگرایی و استفاده از کالاهای وارداتی به جای کالاهای تولید داخل در
کشور ترویج نشود.
هویت، وجهه و دام مصرفگرایی
مصرفگرایی یعنی استفاده از کالاها به منظور رفع نیازها و امیال. این
عمل نه تنها شامل خرید کالاهای مادی، بلکه در برگیرنده خدمات نیز است. در
جوامع نوین مصرف گرایی به یک فعالیت اجتماعی اصلی تبدیل شده است. برای مصرف
گرایی مقدار زیادی وقت، انرژی، پول، خلاقیت و نوآوری تکنولوژیکی مصرف
میشود. مطالعه مصرف گرایی در جوامع جدید از اهمیت ویژهای برخوردار است
زیرا مصرفگرائی نه تنها مسئله مصرف گرایان است بلکه تولید کنندگان و
توزیعکنندگان کالاها و خدمات نیاز به درک خصوصیات و ویژگیهای آن دارند.
به همین لحاظ است که در علوم اجتماعی، جامعهشناسان، اقتصاد دانان و
روانشناسان معاصر به تحلیلهای همه جانبه آن میپردازند و هر اندیشمندی از
یک زاویه خاص به آن توجه دارد.
مصرفگرایی به عنوان فرآیندی اجتماعی اصلی در قرن بیستم در غرب ظاهر شد.
اعضای طبقه جامعه بالا آن را به عنوان الگوی نشان دادن هویت بالا به کار
میبرند. طبقه متوسط برای نشان دادن وجهه بالای خود از مصرف گرایی استفاده
میکنند. طبقه پایین بدون توجه به مسأله نیازهای واقعی و غیرواقعی خود در
دام مصرفگرایی کاذب افتاده و هرچه بیشتر میگذرد، بیشتر در این دام فرو
میرود. اگر دولتمردان با همکاری علمای اجتماعی چارهای برای این معضل
اجتماعی ـ اقتصادی ـ فرهنگی نیندیشند، جامعه ایران سریعاً اسیر همان
مسائل مصرف گرایی بیرویه غرب خواهد شد. کارهائی که باید صورت گیرد، نخست
در زمینه فرهنگی است که اعمال آموزشهای جدید در این زمینه میتواند راه ساز
باشد. دوم در زمینه کنترلهای اقتصادی است بویژه برای بخش تولیدی که باید
کنترلهای شدیدی اعمال گردد. سوم، استفاده از اهرمهای سیاسی است که در
توزیع کالا و خدمات باید به کار گرفته شود.
تاثیر تبلیغات در مصرفگرا شدن
امریکا با ۶ درصد جمعیت کل جهان، ۷۵ درصد تبلیغات جهان را بر عهده دارد.
تولیدکنندگان این کشور، سالانه بیش از ۴۵ میلیارد دلار مصرف تبلیغات
میکنند و بیش از ۶۰ میلیارد دلار، به معرفی کالا از طریق کوپن تخفیف،
نمونههای رایگان، تخفیف پس از فروش و موارد مشابه اختصاص میدهند. این
مبلغ تبلیغاتی، معادل ۲۰۰ دلار برای هر امریکایی است. رقمی که بیش از درآمد
یک شهروند معمولی جهان سومی است. افزون بر این، دولت امریکا هر ساله بیش
از ۴۰۰ میلیون دلار برای استخدام ۸ هزار کارمند میپردازد تا تبلیغاتی به
سود ایالات متحده تهیه کنند. نتیجه کار هر سال، بیش از ۹۰ فیلم، ۱۲ مجله به
۲۲ زبان و ۸۰۰ ساعت برنامههای صدای امریکا به ۳۷ زبان است که همگی به شرح
خوبیهای زندگی به شیوه امریکایی میپردازند. در آشفته بازار رقابت برای
جلب مشتری، شرکتهای بزرگ تجاری به هر حیله و ترفندی پناه میبرند. یکی از
این ترفندها آن است که کیفیت کالاهای مصرفی، فدای کمیت شده است. از یک سو،
بسیاری از کالاهای وارداتی که بیشتر، تولید کشورهای چین و کره هستند، با
نازلترین کیفیت وارد کشور میشوند و از دیگر سو، تبلیغات کاذب، مردم را در
انتخاب کالای موردپسندشان سردرگم میکند.
اعضای طبقه بالای جامعه، مصرفگرایی را به عنوان الگوی نشان دادن هویت
بالا به کار میبرند. طبقه متوسط برای نشان دادن وجهه بالای خود از
مصرفگرایی استفاده میکنند. طبقه پایین بدون توجه به مسأله نیازهای واقعی و
غیرواقعی خود در دام مصرفگرایی کاذب افتاده و هر چه بیشتر میگذرد، بیشتر
در این دام فرو میرود. اگر دولتمردان با همکاری کارشناسان اجتماعی
چارهای برای این معضل اجتماعی ـ اقتصادی، فرهنگی نیندیشند، جامعه ایران
سریعاً اسیر همان مسائل مصرفگرایی بیرویه غرب خواهد شد. کارهایی که
باید صورت گیرد، نخست در زمینه فرهنگی است که اعمال آموزشهای جدید در این
زمینه میتواند راه ساز باشد. دوم در زمینه کنترلهای اقتصادی است به ویژه
برای بخش تولیدی که باید کنترلهای شدیدی اعمال گردد. سوم، استفاده از
اهرمهای سیاسی است که در توزیع کالا و خدمات باید به کار گرفته شود.
بنزین
بر اساس گزارش، موسسه «مارکت اوراکل» ایران از نظر ارائه بنزین ارزان
سومین کشور و از نظر میزان یارانه پرداختی به این کالا نخستین کشور در میان
کشورهای جهان است و بیش از ۳۶ درصد کل مصرف بنزین خاورمیانه در سال ۲۰۰۷
در ایران مصرف گردیده است.
متوسط مصرف سوخت خودروهای بنزینی در کشورمان حدود ۱۱ لیتر در روز است در
حالی که متوسط مصرف سوخت در کشورهای دیگر نظیر آلمان و ژاپن ۵/۲، در انگلیس
۵/۳، در فرانسه ۹/۱، در کانادا ۵/۶ و در کشور آمریکا ۳/۷ لیتر در روز است.
هر ۱۰ سال یکبار میزان مصرف سوخت در ایران ۲ برابر میشود اما این نرخ رشد
در مقیاس جهانی یک تا ۲ درصد بیشتر نیست و میزان سوخت مصرفی جهان در حدود
هر ۵۰ سال یک بار ۲ برابر میشود.
یعنی ایران در مقایسه با میانگین جهانی ۴ تا ۵ برابر بیشتر سوخت مصرف
میکند. هماکنون ۹ درصد سوخت جهان در ایران و توسط تنها یک درصد جمعیت
جهان مصرف میشود و هر سال بیش از ۳۸ درصد از بودجه سالانه دولت ایران به
یارانه بنزین اختصاص مییابد در حالی که در صورت مصرف استاندارد، ایران
میتواند یکی از صادرکنندگان بنزین باشد.
نان
سرانه مصرف نان در ایران به گفته معاون وزیر بازرگانی پیشین حدود ۱۶۰
کیلوگرم در سال است که نسبت به کشورهای اروپایی نظیر فرانسه که ۵۶ کیلوگرم و
در آلمان ۷۰ کیلوگرم در سال است بیش از ۲ تا ۳ برابر است و به اذعان رئیس
کمیسیون برنامه و بودجه مجلس یارانه نان طی پنچ سال اخیر به طور متوسط
سالانه بیش از ۳۰ درصد رشد داشته است و در سال جاری این رقم بالغ بر ۲۶
هزار میلیارد ریال است و ادامه این روند طی ۱۰ سال آینده با رشد متوسط ۱۵
درصد بدون در نظر گرفتن افزایش یارانه قیمت نان، میزان یارانه پرداختی به
۶۰۰ هزار میلیارد ریال خواهد رسید. براساس گزارش صندوق بینالمللی پول،
ایران دومین کشور جهان از نظر پرداخته یارانه انرژی با رقم ۳۷ میلیارد دلار
میباشد. مصرف سرانه انرژی در ایران به ازای هر نفر بیش از ۵ برابر مصرف
سرانه کشوری مانند اندونزی با ۲۲۵ میلیون نفر جمعیت، ۲ برابر چین با یک
میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت و ۴ برابر کشور هند با یک میلیارد و ۱۲۲
میلیون نفر جمعیت است که با مقایسه شاخص شدت مصرف انرژی در ایران با بسیاری
از کشورهای جهان، شاهد وضعیت ناهنجار بهرهبرداری انرژی هستیم. در بخش
ساختمان و مسکن ایران بر اساس آمار و ارقام منتشره، متوسط مصرف انرژی به
ازای هر متر مربع در ایران ۶/۲ برابر متوسط مصرف در کشورهای صنعتی است که
در بعضی از شهرهای کشورمان، این رقم به حدود ۴ برابر میرسد.
آب
الگوی مصرف آب آشامیدنی براساس اعلام بانک جهانی برای یک نفر در سال، یک
متر مکعب و برای بهداشت در زندگی به ازای هر نفر، ۱۰۰ متر مکعب در سال است.
بر این اساس، در کشور ما ۷۰ درصد بیشتر از الگوی جهانی آب مصرف میشود! از
نظر مصرف برق هم، ایران نوزدهمین کشور پرمصرف برق در دنیاست. و دولت
سالیانه یارانه ۴ هزار میلیارد تومانی برای برق در نظر میگیرد. دکتر
داوودی معاون اول رئیسجمهور در همایش ملی نگاه قدسی به آب گفته است که
سرانه مصرف آب ایرانیها پنج برابر سرانه مصرف جهان است. تبریزی مدیر عامل
سابق شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی در خصوص میزان مصرف گاز ایران
گفته است: ایران بعد از کشورهای آمریکا و روسیه در رتبه سوم مصرف جهان
قرار دارد؛ میزان مصرف گاز طبیعی در ایران از ۶۸ میلیارد متر مکعب در سال
۲۰۰۱ با متوسط رشد سالانه ۳/۱۰ درصد به ۱۲۳ میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۰۸
رسیده و پیشبینی میشود در سال ۲۰۱۲ میلادی میزان مصرف به ۲۷۷ میلیارد متر
مکعب برسد و با ادامه این روند در سالهای آینده ایران به یک مصرفکننده
بزرگ گاز طبیعی در جهان تبدیل خواهد شد. این در حالی است که دولت در سال
گذشته ۱۳۴ هزار میلیارد ریال یارانه گاز به مشترکان بخش خانگی تعلق داده
است. سرانه مصرف شکر در ایران ۲۹ کیلوگرم است در حالی که میانگین شکر در
جهان ۲۲ کیلوگرم میباشد و نیز تحقیقات کارشناسان نشان میدهد ایرانیها
۳۰ درصد بیشتر از میانگین جهانی روغن مصرف میکنند و همچنین مصرف میوه در
ایران ۴ برابر استاندارد جهانی است. همانطور که مشاهده میکنیم مقایسه
میزان مصرف در بخشهای مختلف با سایر کشورها، نشاندهنده وضعیت بسیار
نامطلوب مصرف در همه زمینهها است و جالبتر اینجاست که سالیانه نزدیک به
۲/۱۲ هزار میلیارد تومان یارانه واقعی و ۷۸ هزار میلیارد تومان یارانه
پنهان پرداخت میکنیم که در مجموع مبلغ کل یارانه آشکار و پنهان دولت چیزی
در حدود ۹۰ هزار میلیارد تومان است.