شاید حساسیت درباره آنها روزمرهترین و در عین حال آسیبپذیرترین موضوع خیابانی موجود است. وقتی هر روز در خیابان آنها را میبینیم و به دغدغههایشان فکر میکنیم، طبیعی و بدیهی است که هر واکنش رسانهای به این دغدغهها نیز مهم باشد، هر چند تکراری و روزمره شده باشد.
سیدکریم محمدی: شاید حساسیت درباره آنها روزمرهترین و در عین حال آسیبپذیرترین موضوع خیابانی موجود است. وقتی هر روز در خیابان آنها را میبینیم و به دغدغههایشان فکر میکنیم، طبیعی و بدیهی است که هر واکنش رسانهای به این دغدغهها نیز مهم باشد، هر چند تکراری و روزمره شده باشد. این را همه میدانند که بسیاری از کودکان کار مجبور میشوند از بدن خود به عنوان کالایی استفاده کنند تا هم شغل خود را حفظ کنند و هم درآمد بیشتری داشتهباشند. اما کنوانسیونهای بینالمللی و پیماننامههای مربوط به حقوق کودکان چه میگویند و برای جلوگیری از آسیبهای مختلف بهویژه آزار جنسی کودکان کار چه میتوانند بکنند؟ گر چه این آسیب در کشور ما بیشتر از دیگر کشورها نیست و در همه جوامع موضوعیت دارد، اما این دلیل بر آن نمی شود که از آسیب های این موضوع بر حذر باشیم.
مادران نوجوانِ کودکان کارشاید آنها عریانترین حقیقتهای تلخ جامعه امروز باشند. سر هر چهارراهی، با اسفند و گل و فال، بهراحتی از مردم و دود و ترافیک قابل تفکیکاند. اما در میان همه این تصویرهای تاریک، آنها که زیر چشمشان سیاه است یا شکمشان از زیر چادر و مانتو بالا آمده، آزاردهندهترین است. حتماً تا حالا به دختران نوجوانی برخورد کردهاید که کودکان کارند و در عین حال مادرانی کمسنوسال که پدر یا پدران کودکانشان را نمیشناسند. پدیده دختران نوجوان کار که بهراحتی دچار تجاوزهای جنسی میشوند به کجا خواهد انجامید؟ آیا آنها مادرانِ نوجوان کودکانِ کارِ آینده نیستند؟
چشم امید کودکان کار به ماه مهررابطه بین بازماندن از تحصیل و افزایش آمار کودکان کار، رابطه کاملاً مستقیمی است. چنانچه، هر سال شاهد افزایش آمار تعداد کودکان بازمانده از تحصیل هستیم که خود نشانه افزایش تعداد کودکان کار است؛ کودکانی که برای تامین مایحتاج خانواده مجبور به کار در خیابان میشوند و از جنبههای مختلف مورد آزار نیز قرار میگیرند. کودک به واسطه کار از رشد و تفریح باز میماند. بسیاری از کودکان زمانی که از دستگاههای تولیدی، استفاده میکنند صدمه می بینند، مثل کودکی که با دستگاه پرس کار میکند، کودکی که با مواد شیمیایی شلوار جین را کهنه میکند و... .
آمارهای اعلامی تازه نیز، خبر از بازماندن تعداد بیشتری از کودکان از تحصیل در سال تحصیلی جدید میدهند. حضور این کودکان در خیابانهای پایتخت و شهرستانهای بزرگ، فقط کودکان بیسواد تحویل جامعه نمیدهد؛ حضور آنها در بازارهای کار کاذب آسیبهای فراوانی دارد.
پیماننامهها چه میگویند؟بر اساس پیماننامه حقوق کودک که مجلس شورای اسلامی ایران در تاریخ 1/12/1372 تصویب و از 22 مرداد 1373 (برابر با 2 آگوست 1994) برای کشور لازمالاجرا کرد، برخورداري از آموزش و پرورش حق هر كودك است و دولتها بايد امكان آموزش ابتدايي رايگان و اجباري را براي همگان فراهم آورند. همچنین كودك حق بازي، تفريح و مشاركت در فعاليتهاي فرهنگي و هنري را دارد. بر اساس مواد این پیماننامه كودك بايد در برابر هر كاري كه رشد و سلامت او را تهديد ميكند، حمايت شود .
ضرورت قوانين خاص براي كودكان از اين اصل اساسي روانشناسي ناشي ميشود كه كودكان نهتنها از نظر كميت، بلكه از نظر كيفيت با بزرگسالان تفاوتهاي اساسي دارند و خواستها، نيازها و ويژگيهاي خود را دارند. بنابراين از نظر حقوقي نيز، نياز به قوانين خاصي دارند كه با بزرگسالان متفاوت است. ایران به عنوان عضوی از پیماننامه حقوق کودک، باید برای هر كودك حق طبيعي زندگي را قایل باشد همچنین بقا و رشد كودك را تضمين كند. این در حالی است که هر سال به تعداد کودکان کار اضافه میشود.
خشونت جنسی، تهدید مضاعف کودکان کاراما یکی از آسیبهایی که سلامت کودک کار را تهدید میکند، خشونت جنسی بر کودکان کار است. محمد لطفی نماینده سازمانهای مردم نهاد در اتاق فکر شورای ساماندهی کودکان کار و خیابان با بیان اینکه کودکان کار بیشتر در کارگاهها مورد خشونت جنسی کارفرما یا همکارانشان قرارمیگیرند، میگوید: «بخش خیلی کمتری از آزار جنسی بر کودکان کار از سوی خانوادهها و بخشی هم توسط روابط با همسالان و دوستی با بزرگترها برای کودکان اتفاق میافتد. در صورتی که بیشترین آزار جنسی کودکان در کارگاههای بسته اتفاق میافتد. اگر محیط کار کودکان کار را در سه دسته تقسیمبندی کنیم، میتوان به کار در خیابان، کار در کارگاه (صافکاری، نجاری، نقاشی و ...) و کار در کارگاه خانگی اشارهکرد».
او با بیان اهمیت آگاهی کودکان نسبت به آزار جنسی، میگوید: «کودکان باید نسبت به نقاط ممنوع بدن خود آگاه شوند. اما تا وقتی که آموزش مسائل جنسی تابو است این کار به سختی صورت میگیرد. اما در اینجا موضع پایین کودکان به دلیل فقر مطرح است. کودکان وقتی در موضع فقیرانه قرار میگیرند صاحبکار برای پرداخت پول بیشتر از بدن کودکان سوء استفاده میکند. پس باید در نظر داشت بیشتر از ناشناختهبودن مسائل جنسی این بخش قضیه مطرح است». لطفی تاکید میکند: «خیلی از کودکان مجبورند برای اینکه کار خود را حفظ کنند یا چون میترسند شرایط را تحمل کنند. من کودکی را میشناسم که مورد تجاوز صاحب کار در کارگاه قرار میگیرد و با تعریف این اتفاق، از مادرش کتک میخورد. این کودک باید فردا دوباره سر همان کار برود. وقتی از کودک پرسیده میشود که چرا رفتی؟ جواب میدهد چون اگر نروم از گرسنگی میمیرم. اگر بخواهم تقسیمبندی کنم درصد کمی از آزارهای جنسی بر اثر ناآگاهی کودک اتفاق میافتد ولی بیشترین دلیل این است که کودکان مجبور میشوند از بدن خود به عنوان کالایی استفاده کنند تا هم شغل خود را حفظ کنند و هم درآمد بیشتری داشتهباشند».
نقش خانوادهها در مقابل آزار جنسیاین عضو انجمن دفاع از کودکان کار و خیابان در خصوص تاثیر خانوادهها بر کودکان در مواجهه با آزار جنسی، میگوید: «خشونت جنسی در محیط کار در خانوادههای هستهای بیشتر از خانوادههای گسترده است. در حالی که تجاوز خانوادگی، در خانوادههای گستره بیشتر از خانوادههای هستهای است. خانواده گستره یعنی خانوادهای که در آن عمو، عمه، خاله و دایی یعنی بستگان درجه یک و دو در روابط نزدیکی با یکدیگر زندگی میکنند. قبلاً اینطور بود که یکجا زندگی میکردند ولی امروزه یکجا زندگی نمیکنند ولی با هم زندگی میکنند. یعنی روابط تنگاتنگی دارند. خانوادههای هستهای به طور معمول از پدر و مادر و فرزندان تشکیل شده که رابطه وابسته گونه و شدیدی با اقوام ندارند و مستقلتر زندگی میکنند».
او ادامه میدهد: «در خانوادههای هستهای کودکان بیشتر تحت تجاوز و آسیب از طرف صاحب کار قرار میگیرند چون در شبکه روابط حمایتگرانه قرار نمیگیرند. این کودکان وقتی بیکار میشوند، کسی از آنها حمایت نمیکند پس مجبورند که کار خود را حفظ کنند که موجب میشود موضع کودک پایین بیاید. وقتی موضع کودک پایین میآید و کارفرما هم از این وضعیت آگاه میشود، از کودک سوء استفادههای مختلف میکند. اما اگر کودک در خانواده گستره زندگی کند، عمو، عمه، خاله و دایی میتوانند از کودک حمایت کنند. و اگر یک فرد از خانواده گسترده بیکار باشد، تا زمانی که کار بدست آورد بقیه اعضا کمک میکنند یا کودک را در جایی که خود مشغولند کار میدهند».
لطفی با بیان بالا بودن احتمال تجاوز به دختران در خانوادههای گستره اظهار میکند: «این در حالی است که در محیط کار این آسیب برای دختران و پسران یکسان هست. وقتی سن دختران بالا میرود، کمتر در خارج از منزل کار میکنند. باید دانست کودک خیابانی کودکی است که سرپناه و خانواده ندارد، در خیابان زندگی میکند. بعضی کودکان در خیابان کار میکنند ولی خانواده هم دارند. مثل کودکی که جوراب فروشی میکند یا فال میفروشد ولی شب به خانه میرود. بعضی کودکان در کارگاهها کار میکنند مثل کفاشیها، خیاطیها و لوسترسازیها و مبل سازیها و یک سری کودکان هم در کارگاههای خانگی کار میکنند یعنی خانه آنها کارگاهشان هم هست. در انواع این کارها تجاوزها متفاوت است. آسیبهای کودکی که در کارگاه کار میکند با کودکی که در خیابان کار میکند متفاوت است».
فقط خیابان، لوکیشن خشونت نیستاین فقط خیابان نیست که محل بروز خشونت علیه کودکان کار است. لطفی احتمال بروز آزار جنسی علیه کودکانی را که در کارگاهها کار میکنند، بالاتر دانسته و میگوید: «معمول به این صورت است که کودکانی (فرقی نمیکند دختر یا پسر) که در کارگاهها کار میکنند چون دور از دسترس هستند، بیشتر مورد خطر تجاوز جنسی قرار میگیرند. برای کودکانی که در خیابان کار میکنند کودک آزاری متفاوتی وجود دارد. کودکانی که در کارگاههای خانگی کار میکنند، محیط خانه امنیت جنسی را تا حدودی نسبت به کودکانی که در کارگاه کار میکنند تامین میکند. ولی در همین نوع هم کودکان از طرف دایی و عمو و در کل اقوام مورد تعرض جنسی قرار میگیرند. شاهد تجاوز عمو و دایی حتی برادر و پدر بر کودک در طول چند سال فعالیت خود بودم. به این معنی که کودک با اینکه در ارتباط با خطرهای محیط بیرون از خانه نیست، اما هنوز در خطر است».
لطفی با اشاره به گستردگی تعریف خشونت برکودک کار که شامل توهین و تحقیر تا مساله کار کودک، میگوید: «تعدادی از کودکانی که در خیابان کار میکنند در حین فروش مورد تعرض قرار میگیرند، که این احتمال برای دختران در سن بلوغ بیشتر است. یا به کودکان پیشنهاد میشود، یعنی در محیطهایی هستند که افراد این کودکان را طعمه کرده و به بهانه غذا یا پول اضافی سوار کرده و مورد تعرض قرارمیدهند. یا کودک کاری که برای تمیز کردن به خانه دیگران میرود مخصوصاً دخترانی که به سن بلوغ رسیدهاند، دیدهشده به آنها پیشنهادی برای پول بیشتر در صورت برقراری رابطه جنسی میدهند. یعنی آزار جنسی کودکان کار شکل بندیهای متفاوتی دارد که من وارد شکلهایش که برای مثال مکانیکیها چه شکلی دارد و خیاطیها چه شکلی، نمیشوم». این فعال حوزه کودکان در مورد رفتار صحیح با کودک آسیبدیده میگوید: «رفتار صحیح با کودک آسیبدیده بستگی به مورد دارد. ما با کودکانی که چنین آسیبی میبینند در بخش روانشناسی مشاوره و از طرفی از لحاظ حقوقی پیگیری میکنیم. هر نوع مخفیکاری به این نوع که آسیب را مخفی کنیم چون هویت فرد آسیبدیده نباید مشخص شود، صحیح نیست. ولی به دلیل اینکه این آسیب وجود دارد، لذا کودکان باید آگاه شوند. تا اگر مورد تعرض قرار گرفتند بدانند که مشکل را از خود ندانسته و خود را گناهکار ندانند. در هر صورت مشاورههای تخصصی روانکاوی و مددکاری قطعاً باید در دستورکار قرار بگیرد».
آزار جنسی ایرانی و مهاجر نمیشناسد لطفی درباره حقوق کودکانی که مورد آزار جنسی قرارگرفتهاند نیز، میگوید: «کودکآزاری یک مفهوم عام است. اگر این اتفاق برای کودک افغان بدون کارت هم پیش بیاید، میشود بر علیه کسی که این جرم را مرتکب شده شکایت کرد. اینطور نیست که چون کودکی کارت ندارد نمیتوان از او حمایت کرد. میتوان از کودکان مهاجر هم وقتی مورد بزه قرار میگیرند حمایت کرد. معمولاً اینطور فکر میکنند که به کودک کار افغانی که مورد آزار قرارگرفته نمیتوان کمک کرد». او میافزاید: «جامعه ما یک جامعه خشن است که ساختار خشن دارد. ساختار خشن، انسان خشن میآفریند. در یک ساختاری که فقر و بیکاری هست و تمایلات جنسی برآورده نمیشود، تاخیر در ازدواج وجود دارد و ... نمیتوان اینها را در نظر نگرفت و خواست که جامعهای بری از هر گونه خشونت جنسی و جسمی داشت. ما خیلی از مواقع، عواملی که موجب این چرخه میشود را در نظر نمیگیریم و معمولاً به معلولها میپردازیم یعنی میرویم روی بلایی که بر سر فرد آمده تمرکز میکنیم ولی نمیبینیم که چه عواملی باعث شده که فردی چنین رفتار کند».
این فعال حوزه کودکان کار تصریح میکند: «مثل بیجه و خفاش شب. هیچکس درباره اینکه هر دو این افراد مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند صحبت نکرد و جامعه از آنها حمایت نکرد. چه ساختاری باعث شد که برای این افراد چنین اتفاقی بافتد که بخواهند که انتقامگیرندگان و بزهدیدگان آینده می شوند. ما همیشه یک نگاه فرآیندی و پروسهای داریم که فرض را ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی نمیگذراد. فردی که قربانی است و مورد بزه قرار گرفته را مجرم میشناسند. آن هم یا این تفکر که تو بیعرضه بودی که نتوانستی از خود حمایت کنی!»
گر چه این آسیب در کشور ما بیشتر از دیگر کشورها نیست و در همه جوامع موضوعیت دارد، اما این دلیل بر آن نمی شود که از آسیب های این موضوع بر حذر باشیم.