پایگاه خبری تحلیلی صبح تهران | sobheterhan.com

چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
كدخبر: ۲۵۵۰۰
تاريخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۵
print نسخه چاپي
send ارسال به دوستان
«راه مردم» پدیده نه‏چندان تازه «مادران نوجوان» را آسیب‏شناسی می‏کند
شاید حساسیت درباره آن‏ها روزمره‏ترین و در عین حال آسیب‏پذیرترین موضوع خیابانی موجود است. وقتی هر روز در خیابان آن‏ها را می‏بینیم و به دغدغه‏های‏شان فکر می‏کنیم، طبیعی و بدیهی است که هر واکنش رسانه‏ای به این دغدغه‏ها نیز مهم باشد، هر چند تکراری و روزمره‏ شده باشد.


سیدکریم محمدی:  شاید حساسیت درباره آن‏ها روزمره‏ترین و در عین حال آسیب‏پذیرترین موضوع خیابانی موجود است. وقتی هر روز در خیابان آن‏ها را می‏بینیم و به دغدغه‏های‏شان فکر می‏کنیم، طبیعی و بدیهی است که هر واکنش رسانه‏ای به این دغدغه‏ها نیز مهم باشد، هر چند تکراری و روزمره‏ شده باشد. این را همه می‏دانند که بسیاری از کودکان کار مجبور می‌شوند از بدن خود به عنوان کالایی استفاده کنند تا هم شغل خود را حفظ کنند و هم درآمد بیشتری داشته‌باشند. اما کنوانسیون‏های بین‏المللی و پیمان‏نامه‏های مربوط به حقوق کودکان چه می‏گویند و برای جلوگیری از آسیب‏های مختلف به‏ویژه آزار جنسی کودکان کار چه می‏توانند بکنند؟ گر چه این آسیب در کشور ما بیشتر از دیگر کشورها نیست و در همه جوامع موضوعیت دارد، اما این دلیل بر آن نمی شود که از آسیب های این موضوع بر حذر باشیم.

مادران نوجوانِ کودکان کار
شاید آن‏ها عریان‏ترین حقیقت‏های تلخ جامعه امروز باشند. سر هر چهارراهی، با اسفند و گل و فال، به‏راحتی از مردم و دود و ترافیک قابل تفکیک‏اند. اما در میان همه این تصویرهای تاریک، آن‏ها که زیر چشمشان سیاه است یا شکمشان از زیر چادر و مانتو بالا آمده، آزاردهنده‏ترین است. حتماً تا حالا به دختران نوجوانی برخورد کرده‏اید که کودکان کارند و در عین حال مادرانی کم‏سن‏و‏سال که پدر یا پدران کودکانشان را نمی‏شناسند. پدیده دختران نوجوان کار که به‏راحتی دچار تجاوزهای جنسی می‏شوند به کجا خواهد انجامید؟ آیا آن‏ها مادرانِ نوجوان کودکانِ کارِ آینده نیستند؟

چشم امید کودکان کار به ماه مهر
رابطه بین بازماندن از تحصیل و افزایش آمار کودکان کار، رابطه کاملاً مستقیمی است. چنان‏چه، هر سال شاهد افزایش آمار تعداد کودکان بازمانده از تحصیل هستیم که خود نشانه  افزایش تعداد کودکان کار است؛ کودکانی که برای تامین مایحتاج خانواده مجبور به کار در خیابان می‌شوند و از جنبه‌های مختلف مورد آزار نیز قرار می‌گیرند. کودک به واسطه کار از رشد و تفریح باز می‌ماند. بسیاری از کودکان زمانی که از دستگاه‌های تولیدی، استفاده می‌کنند صدمه می بینند، مثل کودکی که با دستگاه پرس کار می‌کند، کودکی که با مواد شیمیایی شلوار جین را کهنه می‌کند و... .
آمارهای اعلامی تازه نیز، خبر از بازماندن تعداد بیش‏تری از کودکان از تحصیل در سال تحصیلی جدید می‏دهند. حضور این کودکان در خیابان‏های پایتخت و شهرستان‏های بزرگ، فقط کودکان بی‏سواد تحویل جامعه نمی‏دهد؛ حضور آن‏ها در بازارهای کار کاذب آسیب‏های فراوانی دارد.

پیمان‏نامه‏ها چه می‏گویند؟
بر اساس پیمان‏نامه حقوق کودک که مجلس شورای اسلامی ایران در تاریخ 1/12/1372 تصویب و از 22 مرداد 1373 (برابر با 2 آگوست 1994) برای کشور لازم‏الاجرا کرد، برخورداري از آموزش و پرورش حق هر كودك است و دولت‌ها بايد امكان آموزش ابتدايي رايگان و اجباري را براي همگان فراهم آورند. همچنین كودك حق بازي، تفريح و مشاركت در فعاليت‌هاي فرهنگي و هنري را دارد. بر اساس مواد این پیمان‏نامه كودك بايد در برابر هر كاري كه رشد و سلامت او را تهديد مي‌كند، حمايت شود .
ضرورت قوانين خاص براي كودكان از اين اصل اساسي روان‏شناسي ناشي مي‌شود كه كودكان نه‏تنها از نظر كميت، بلكه از نظر كيفيت با بزرگسالان تفاوت‌هاي اساسي دارند و خواست‌ها، نيازها و ويژگي‌هاي خود را دارند. بنابراين از نظر حقوقي نيز، نياز به قوانين خاصي دارند كه با بزرگسالان متفاوت است. ایران به عنوان عضوی از پیمان‏نامه حقوق کودک، باید برای هر كودك حق طبيعي زندگي را قایل باشد همچنین بقا و رشد كودك را تضمين كند. این در حالی است که هر سال به تعداد کودکان کار اضافه می‌شود.

خشونت جنسی، تهدید مضاعف کودکان کار
اما یکی از  آسیب‌هایی که سلامت کودک کار را تهدید می‌کند، خشونت جنسی بر کودکان کار است. محمد لطفی  نماینده سازمان‌های مردم نهاد در اتاق فکر شورای ساماندهی کودکان کار و خیابان با بیان اینکه کودکان کار بیشتر در کارگاه‌ها مورد خشونت جنسی کارفرما یا همکارانشان قرارمی‌گیرند، می‏گوید: «بخش خیلی کم‏تری از آزار جنسی بر کودکان کار از سوی خانواده‌ها و بخشی هم توسط روابط با همسالان و دوستی با بزرگترها برای کودکان اتفاق می‏افتد. در صورتی که بیشترین آزار جنسی کودکان در کارگاه‌های بسته اتفاق می‏افتد. اگر محیط کار کودکان کار را در سه دسته تقسیم‏بندی کنیم، می‌توان به کار در خیابان، کار در کارگاه (صافکاری، نجاری، نقاشی و ...) و کار در کارگاه خانگی اشاره‌کرد».
او با بیان اهمیت آگاهی کودکان نسبت به آزار جنسی، می‏گوید: «کودکان باید نسبت به نقاط ممنوع بدن خود آگاه شوند. اما تا وقتی که آموزش مسائل جنسی تابو است این کار به سختی صورت می‌گیرد. اما در اینجا موضع پایین کودکان به دلیل فقر مطرح است. کودکان وقتی در موضع فقیرانه قرار می‌گیرند صاحبکار برای پرداخت پول بیشتر از بدن کودکان سوء استفاده می‌کند. پس باید در نظر داشت بیشتر از ناشناخته‌بودن مسائل جنسی این بخش قضیه مطرح است». لطفی تاکید می‏کند: «خیلی از کودکان مجبورند برای اینکه کار خود را حفظ کنند یا چون می‌ترسند شرایط را تحمل کنند. من کودکی را می‌شناسم که مورد تجاوز صاحب کار در کارگاه قرار می‌گیرد و با تعریف این اتفاق، از مادرش کتک می‌خورد. این کودک باید فردا دوباره سر همان کار برود. وقتی از کودک پرسیده می‌شود که چرا رفتی؟ جواب می‌دهد چون اگر نروم از گرسنگی می‌میرم. اگر بخواهم تقسیم‌بندی کنم درصد کمی از آزارهای جنسی بر اثر ناآگاهی کودک اتفاق می‌افتد ولی بیشترین دلیل این است که کودکان مجبور می‌شوند از بدن خود به عنوان کالایی استفاده کنند تا هم شغل خود را حفظ کنند و هم درآمد بیشتری داشته‌باشند».
 
نقش خانواده‏ها در مقابل آزار جنسی
این عضو انجمن دفاع از کودکان کار و خیابان  در خصوص تاثیر خانواده‌ها بر کودکان در مواجهه با آزار جنسی، می‏گوید: «خشونت جنسی در محیط کار در خانواده‌های هسته‌ای بیشتر از خانواده‌های گسترده است. در حالی که تجاوز خانوادگی، در خانواده‌های گستره بیشتر از خانواده‌های هسته‏ای است. خانواده گستره یعنی خانواده‌ای که در آن عمو، عمه، خاله و دایی یعنی بستگان درجه یک و دو در روابط نزدیکی با یکدیگر زندگی می‌کنند. قبلاً اینطور بود که یکجا زندگی می‌کردند ولی امروزه یکجا زندگی نمی‌کنند ولی با هم زندگی می‌کنند. یعنی روابط تنگاتنگی دارند. خانواده‌های هسته‌ای به طور معمول از پدر و مادر و فرزندان تشکیل شده که رابطه وابسته گونه و شدیدی با اقوام ندارند و مستقل‌تر زندگی می‌کنند».
او ادامه می‏دهد: «در خانواده‌های هسته‌ای کودکان بیشتر تحت تجاوز و آسیب از طرف صاحب کار قرار می‌گیرند چون در شبکه روابط حمایتگرانه قرار نمی‌گیرند. این کودکان وقتی بیکار می‌شوند، کسی از آن‌ها حمایت نمی‌کند پس مجبورند که کار خود را حفظ کنند که موجب می‌شود موضع کودک پایین بیاید. وقتی موضع کودک پایین می‌آید و کارفرما هم از این وضعیت آگاه می‌شود، از کودک سوء استفاده‌های مختلف می‌کند. اما اگر کودک در خانواده گستره زندگی کند، عمو، عمه، خاله و دایی می‌توانند از کودک حمایت کنند. و اگر یک فرد از خانواده گسترده بیکار باشد، تا زمانی که کار بدست آورد بقیه اعضا کمک می‌کنند یا کودک را در جایی که خود مشغولند کار می‌دهند».
لطفی با بیان بالا بودن احتمال تجاوز به دختران در خانواده‌های گستره اظهار می‏کند: «این در حالی است که در محیط کار این آسیب برای دختران و پسران یکسان هست. وقتی سن دختران بالا می‌رود، کمتر در خارج از منزل کار می‌کنند. باید دانست کودک خیابانی کودکی است که سرپناه و خانواده ندارد، در خیابان زندگی می‌کند. بعضی کودکان در خیابان کار می‌کنند ولی خانواده هم دارند. مثل کودکی که جوراب فروشی می‌کند یا فال می‌فروشد ولی شب به خانه می‌رود. بعضی کودکان در کارگاهها کار می‌کنند مثل کفاشی‌ها، خیاطی‌ها و لوسترسازی‌ها و مبل سازی‌ها و یک سری کودکان هم در کارگاه‌های خانگی کار می‌کنند یعنی خانه آن‌ها کارگاهشان هم هست. در انواع این کارها تجاوزها متفاوت است. آسیب‌های کودکی که در کارگاه کار می‌کند با کودکی که در خیابان کار می‌کند متفاوت است».

فقط خیابان، لوکیشن خشونت نیست
این فقط خیابان نیست که محل بروز خشونت علیه کودکان کار است. لطفی احتمال بروز آزار جنسی علیه کودکانی را که در کارگاه‌ها کار می‌کنند، بالاتر دانسته و می‏گوید: «معمول به این صورت است که کودکانی (فرقی نمی‏کند دختر یا پسر) که در کارگاه‌ها کار می‏کنند چون دور از دسترس هستند، بیشتر مورد خطر تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. برای کودکانی که در خیابان کار می‌کنند کودک آزاری متفاوتی وجود دارد. کودکانی که در کارگاه‌های خانگی کار می‌کنند، محیط خانه امنیت جنسی را تا حدودی نسبت به کودکانی که در کارگاه کار می‌کنند تامین می‌کند. ولی  در همین نوع هم کودکان از طرف دایی و عمو و در کل اقوام مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرند. شاهد تجاوز عمو و دایی حتی برادر و پدر بر کودک در طول چند سال فعالیت خود بودم. به این معنی که کودک با اینکه در ارتباط با خطرهای محیط بیرون از خانه نیست، اما هنوز در خطر است».
لطفی با اشاره به گستردگی تعریف خشونت برکودک کار که شامل توهین و تحقیر تا مساله کار کودک، می‏گوید: «تعدادی از کودکانی که در خیابان کار می‌کنند در حین فروش مورد تعرض قرار می‌گیرند، که این احتمال برای دختران در سن بلوغ بیشتر است. یا به کودکان پیشنهاد می‌شود، یعنی در محیط‌هایی هستند که افراد این کودکان را طعمه کرده و به بهانه غذا یا پول اضافی سوار کرده و مورد تعرض قرارمی‌دهند. یا کودک کاری که برای تمیز کردن به خانه دیگران می‌رود مخصوصاً دخترانی که به سن بلوغ رسیده‌اند، دیده‌شده به آن‌ها پیشنهادی برای  پول بیشتر در صورت برقراری رابطه جنسی می‌دهند. یعنی آزار جنسی کودکان کار شکل بندی‌های متفاوتی دارد که من وارد شکل‌هایش که برای مثال مکانیکی‌ها چه شکلی دارد و خیاطی‌ها چه شکلی، نمی‌شوم».  این فعال حوزه کودکان در مورد رفتار صحیح با کودک آسیب‏دیده می‏گوید: «رفتار صحیح با کودک آسیب‏دیده بستگی به مورد دارد. ما با کودکانی که چنین آسیبی می‌بینند در بخش روانشناسی مشاوره و از طرفی از لحاظ حقوقی پیگیری می‌کنیم. هر نوع مخفی‌کاری به این نوع که آسیب را مخفی کنیم چون هویت فرد آسیب‏دیده نباید مشخص شود، صحیح نیست. ولی به دلیل اینکه این آسیب وجود دارد، لذا کودکان باید آگاه شوند. تا اگر مورد تعرض قرار گرفتند بدانند که مشکل را از خود ندانسته و خود را گناهکار ندانند. در هر صورت مشاوره‌های تخصصی روانکاوی و مددکاری قطعاً باید در دستورکار قرار بگیرد».

آزار جنسی ایرانی و مهاجر نمی‏شناسد
لطفی درباره حقوق کودکانی که مورد آزار جنسی قرارگرفته‌اند نیز، می‏گوید: «کودک‏آزاری یک مفهوم عام است. اگر این اتفاق برای کودک افغان بدون کارت هم پیش بیاید، می‌شود بر علیه کسی که این جرم را مرتکب شده شکایت کرد. اینطور نیست که چون کودکی کارت ندارد نمی‌توان از او حمایت کرد. می‌توان از کودکان مهاجر هم وقتی مورد بزه قرار می‌گیرند حمایت کرد. معمولاً اینطور فکر می‌کنند که به کودک کار افغانی که مورد آزار قرارگرفته نمی‌توان کمک کرد».  او می‏افزاید: «جامعه ما یک جامعه خشن است  که ساختار خشن دارد. ساختار خشن، انسان خشن می‌آفریند. در یک ساختاری که فقر و بیکاری هست و تمایلات جنسی برآورده نمی‌شود، تاخیر در ازدواج وجود دارد و ... نمی‌توان این‌ها را در نظر نگرفت و خواست که جامعه‌ای بری از هر گونه خشونت جنسی و جسمی داشت. ما خیلی از مواقع، عواملی که موجب این چرخه می‌شود را در نظر نمی‌گیریم و معمولاً به معلول‌ها می‌پردازیم یعنی می‌رویم روی بلایی که بر سر فرد آمده تمرکز می‌کنیم ولی نمی‌بینیم که چه عواملی باعث شده که فردی چنین رفتار کند».
این فعال حوزه کودکان کار تصریح می‏کند: «مثل بیجه و خفاش شب. هیچکس درباره اینکه هر دو این افراد مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند صحبت نکرد و جامعه از آن‌ها حمایت نکرد. چه ساختاری باعث شد که برای این افراد چنین اتفاقی بافتد که بخواهند که انتقام‌گیرندگان و بزه‌دیدگان آینده می شوند. ما همیشه یک نگاه فرآیندی و پروسه‌ای داریم که فرض را ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی نمی‌گذراد. فردی که قربانی است و مورد بزه قرار گرفته را مجرم می‌شناسند. آن هم یا این تفکر که تو بی‌عرضه بودی که نتوانستی از خود حمایت کنی!»
گر چه این آسیب در کشور ما بیشتر از دیگر کشورها نیست و در همه جوامع موضوعیت دارد، اما این دلیل بر آن نمی شود که از آسیب های این موضوع بر حذر باشیم.

send بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
Bookmark and Share
* نام:
ايميل:
* نظر: