پایگاه خبری تحلیلی صبح تهران | sobheterhan.com

شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 20
كدخبر: ۲۴۷۱۵
تاريخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۵
print نسخه چاپي
send ارسال به دوستان
گفتگو اختصاصی صبح تهران با دکتر مجتبی شیرالی
پزشک خنده رو، روحیه بیمار را به سوی شادابی سوق می دهد.چه در عهد حکیم‌باشی‌های دوره قاجار و چه در عصر متخصصان حاذق امروز، همواره انتظار مردم این بوده و هست که پزشک با اخلاق باشد، با مریضش برخورد خوب داشته باشد و و روحیه بیمار را درک کند. ب
در اتاق عمل گیتار می زنم تا بیمارم بیهوش شود
چه در عهد حکیم‌باشی‌های دوره قاجار و چه در عصر متخصصان حاذق امروز، همواره انتظار مردم این بوده و هست که پزشک با اخلاق باشد، با مریضش برخورد خوب داشته باشد و  و روحیه بیمار را درک کند. بسیاری از پزشکان دهه های گذشته از پزشکان امروزی خوش اخلاق تر بودند و درواقع، آنها برخلاف بسیاری از پزشکان امروزی، هم طبیب جسم و هم طبیب روح مردم به حساب می آمدند و آنچنان در قید و بند دستمزد نبودند. من تا جایی که یادم هست هر وقت وارد اتاق پزشک شدم با چهره ای خیلی جدی و گاهی هم  عبوس مواجه شدم نسخه ای داد دست ما  و گفت برو  به سلامت . اما مدتی قبل به مطب دکتر مجتبی شیرالی مراجعه کردم وارد مطب که شدم  در همان ابتدا سبک مطب توجه مرا جلب کرد . چیدمان مطب درست همانند خانه بود . کمی که از نشستن ما گذشت صدای دلنواز گیتار به گوشمان رسید . گفتم نکند ما مطب را اشتباه آمدیم . اما با زمزمه  و صحبت های بیماران متوجه شدم این صدای دکتر شیرالی است که به همراه ساز، اواز هم می خواند . به چهره بیماران نگاه کردم دیدم چقدر حس رضایت دارند مثل اینکه امده اند کنسرت خیلی با لذت گوش به صدای ساز دکتر سپرده بودند . حتی یکی از بیماران قدیمی دکتر گفت که اقای دکتر در اتاق عمل هم برای بیمارانش گیتار می زند  و می خواند تا بیهوش شوند...  به هر حال این آرزوی محال براورده شد و .بعد عمری یک پزشک خوش اخلاق و هنرمند را دیدیم . همه ی این قضایا دست به دست هم دادند تا گپ و گفتی با جناب دکتر شیرالی متخصص پوست مو زیبایی داشته باشیم تا بدانیم چرا بیمارانش از طرفداران پرو پا قرص اقای دکتر شدند.بخوانید و لذت ببرید

از قلب و عروق تا زیبایی

دکتر مجتبی شیرآلی 45 ساله ، بنا به اقتضاء شغل پدر بخش زیادی از دوران کودکی ، نوجوانی و جوانی خود را در کشورهای همچون امارات متحده عربی ، کویت و انگلستان به سر برده و فارغ التحصیل رشته پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است .

در زمانی که ریاست مرکز قلب تهران را به عهده داشتم در یکی از سیمنارهای بین المللی در کشور فرانسه با روش جدیدی از تکنولوژی های زیبائی و تناسب اندام که کاملاً غیر تهاجمی بوده و به تناسب اندام و زیبائی پایداری نیز دست می یافتند، آشنا شدم. همین امر باعث گردید مشاغل اجرائی خود را رها کرده و برای فراگیری متد جدید عازم سفر گردم.

دوره های زیبائی شناسی و تناسب اندام را درکشور فرانسه و آلمان به پایان رسانیدم.

به مدت 6 ماه درکشور کانادا دوره های روانشناسی را گذرانده سپس در کشور انگلستان تغذیه جامعه را آموزش دیدم
بنده متاهل هستم و سه فرزند دارم و دختر بزرگم 21 ساله است.








































روحیه ی پزشک تاثیر صدر درصد بر بیمار دارد

پزشکی مخلوطی از علم تجربه و هنر است .گاها شنیده اید که شخصی می گوید من همین که فلان پزشک برای من نسخه می نویسد از درب مطب که خارج می شوم حالم خوب می شود این اثر روحی پزشک است که در بیمار تاثیر مثبت می گذارد ما در دنیا حتی در کشورهای عقب افتاده  هم پزشک خانواده داریم . پزشکی که کلیات بدن شما را می داند . پس بهتر می تواند با بیمار ارتباط برقرار کند اما  متاسفانه در ایران  این موضوع هنوز به طور کامل جا نیفتاده است
ما در قدیم حکیم و طبیب داشتیم که این ها با مردم از لحاظ روحی هم در ارتباط بودند وقتی علم پزشکی نوین شد و به سمت غرب رفت متاسفانه علم پزشکی قدیم خودمان کنار گذاشته شد . جالب است بدانید امروز غرب  هم  به طب قدیم ما برگشته است که باید ارتباط بین پزشک و بیمار دوستانه  باشد .
فراهم کردن آرامش برای بیمارم
من با تمام بیمارانم دوست هستم .البته پزشکان هم حق دارند گاهی عصبی شوند چرا که  در ایران تعداد مراجعه کنندگان به پزشک خیلی زیاد است و تقسیم درست بیمار در کشورمان نداریم و پزشکی که به عنوان مثال  از 6صبح تا 12 شب بیمار می بیند دیگر جان صحبت کردن و خندیدن با بیمار را ندارد به هر حال پزشک هم انسان است  
من سعی کردم که در مجموعه خودم ارامش را فراهم کنم . من ان قدری که در مطب و بیمارستان هستم با خانواده خودم در ارتباط نیستم .اگر قرار باشد من نخواهم روحیه شاداب خودم را حفظ کنم قطعا زود پیر می شوم .(با خنده )
با مهربانی  به یکدیگر به کمال می رسیم
وقتی فردی به پزشک مراجعه می کند و مثلا می خواهد فشار خونش را بگیرد آنقدر استرس دارد که فشار خونش غیرطبیعی  بالاتر می رود اما وقتی محیط مطب ارام باشد همه شاد باشند این باعث می شود که شخص ارام شود و ارامش خود را حفظ کند تا  بیماریش درست تشخیص داده شود
اگر ما انسان ها قراراست   که روی زمین به کمال برسیم خداوند مدرسه عشق را در زمین قرار داد ه که هروقت محبت می کنیم می خندیم ظلم نمی کنیم و حسود نیستیم یک ترم بالاتر می رویم هرگاه این کارها را انجام ندهیم رفوزه می شویم وآنوقت فرق هابیلی ها و قابیلی ها مشخص می شود و آنهایی که ترم هایشان را خوب پاس کنند به کمال می رسند.
 اگر همه به هم محبت کنیم سختی ها کمتر می شود
درتهران میزان استرس خیلی زیاد است .این باعث میشود فشار روحی و روانی مردم زیاد شود و دچار افسردگی و  خدایی ناکرده جرم و جنایت  شوند چه بسا که عمده این افراد مشکل اقتصادی نداشتند و بیشتر از نظر روحی و روانی اسیب دیده بودند اگر نخواهیم ارامش خود را حفظ کنیم وضعیتمان خیلی بد می شود
من فکر می کنم همکاران من هم باید در مطب ارام باشند بخندند شاد باشند تا موج منفی از بیمار روی انها تاثیر نگذارد .ما پزشکان باید موج مثبت داشته باشیم تا روی بیماران تاثیر خوب بگذاریم .
در کشورایران مشکل خنده داریم . من کارم زیبایی است و این هنر است . من هرگاه احساس خستگی کنم گیتار میزنم و می خوانم . و بیمارانم صدایم را می شنوند و خوششان می آید . حتی اگر روزی سرم شلوغ باشد و گیتار نزنم بیماران اعتراض می کنند.
موسیقی در اتاق عمل
من موسیقی را خیلی دوست داشتم و دخترانم هم از موزیسین های خوبی هستند و پیانو می نوازند و هرگاه به منزل می رفتم کلی خواهش می کردم تا برایم پیانو بنوازندکه خستگیم برطرف شود البته آنها هم با روی خوش پذیرای من می شدند اما  دیدم این نمی شود که من همیشه از دخترانم درخواست پیانو زدن داشته باشم .تصمیم گرفتم خودم یاد بگیرم چون موسیقی در هر حالتی به من آرامش می دهد .  من ساعت زیادی از عمرم را در مطب و بیمارستان هستم جراحی های کوچک زیبایی انجام می دهم . در بیمارستان و حتی دراتاق عمل بر بالین بیمارم گیتار می زنم تا بیهوش شود و اتفاقا راحت تر بیهوش می شود و وقتی می خواهند به هوش بیایند خیلی راحت تر این اتفاق می افتد . دیگر همکارانم و تکنسین ها  در اتاق عمل به این کارم عادت کردند  و دوست دارند اما پزشکان با تعجب نگاهم می کنند . به اشعار حافظ و موسیقی های قدیمی ایرانی مانند: الهه ناز، گل و گلدون، نازنین مریم  خیلی علاقه دارم .
واکنش بیمارانم نسبت به نواختن گیتار و خواندن آواز مثبت است  اما درمقابل همکاران پزشکم واکنش منفی نشان می دهند .
من یادم میاد تازه از فرانسه  به ایران برگشته بودم و در اتاق کارم گیتار می زدم یکی از دوستان پزشکم گفت تو اعتبار پزشک را زیر سوال می بری   .یک پزشک نباید موقعی که بیمار در مطبش است این کار را انجام دهد .
شما می بینید ساختار و شکل مطب من هم متفاوت است چون می خواهم محیط آرامی را برای بیماران داشته باشم  بیماران که وارد مطب می شوند به گفته خودشان آرامش و انرژی می گیرند و می گویند دلمان می خواهد به مطب شما مراجعه کنیم اینجا با دیگر جاها فرق دارد و تازه خستگی هایی که در طی روز داشتیم اینجا برطرف می شود تا حال نشده که بیمارانم به نواختن موسیقی من اعتراض کنند اماهمکاران پزشک اعتراض می کنند
وجود گل در اتاقم  به بیمار دلگرمی می دهد
انسانیت  و محبت باید دروجود ما پزشکان باشد . پزشک با روح مردم  سرو کار دارد . درمان هم جسمی و هم روحی است . عمدتا گل نرگس یا گل مریم در اتاقم در مطب هست تا بیماران به محض ورود بوی گرم راحس کنند و لذت ببرند و به ارامش برسند .
نواختن موسیقی  در مطب من برای بیماران شادی را به دنبال دارد
من همیشه در محیط کارم سرحالم و با خستگی به خانه نمی روم . من در اسفند سال گذشته  خیلی بیمار داشتم. تقریبا از ساعت 9 صبح تا 9 شب مطب شلوغ بود .  در یکی از این شب های شلوغ ساعت 9 شب بود که دیگر هم من کلافه شده بودم و هم بیمارانم خسته بودند .به اتاق انتظار امدم و به بیمارانم گفتم من خسته شدم کسی اینجا هست که ساز بزند . یکی از بیماران گفت من تنبور بلدم و به همراهم هست و دیگر بیمارم هم دف به همراه داشت . یکی تنبور می زد و دیگری دف . همه ی بیماران خوشحال شدند و دیگر اثری از خستگی نه در من و نه در بیماران مشاهده شد وهمه همدیگر را سرگرم کردند  تا ساعت یک نیمه شب به کار همه رسیدگی شد . در بعضی مواقع حتی شده از بیمارانم بپرسم اگر گیتار بلدند بنوازند . اگر همراهشان نباشد گیتار خودم را میدهم تا بزنند .
ماهم روح داریم و هم جسم .روان ما با روحمان در ارتباط است . شادی ،محبت، دوست داشتن، لطافت، موسیقی، گل، تابلوهای نقاشی و زیبایی باعث آرامش روح می شود وقتی ما روان لطیف و  ارامی داریم مسلما کمتر بیمار می شویم . پزشکی هنر است .اگر من روحیه خوبی نداشته باشم نمی توانم کار هنری انجام دهم .
موسیقی به حرفه من کمک می کند
زیبایی ، آمیخته ای از علم، تجربه و هنر است
من هنوز هم گیتار آموزش می بینم و مربی هر هفته به من آموزش می دهد البته همه ی سازها را دوست دارم . حرفه ی من پزشکی است موسیقی به حرفه ی من کمک می کند و به خود من که روح ارامی داشته باشم  که بتوانم ارتباط بهتری با مراجعینم داشته باشم .حتی بعضی از کارهای زیبایی ممکن است درد ناک باشد اما با ندای موسیقی بیماران راحت تر درد را تحمل می کنند .
خانواده حق دارند من را سرحال و پرانرژی ببینند . من درخانه هم شادم و برای اهل خانه گیتار می زنم البته چون دخترانم خیلی خوب پیانو می زنند من در مقابلشان کم می اوردم (باخنده ). وقتی که غمگینم  یا عصبانیم  سعی می کنم اهنگ های ملایم را با گیتار بزنم تا ارامش پیدا  کنم .
پزشک خوش اخلاق

. از اینکه با بیمارانم خیلی دوست هستم همکاران پزشکم  متعجب می شوند چون من خیلی با آنها می گویم و می خندم  . حتی در سایتم هم  که تالار گفتگو دارد 7000 نفر عضو دارد  که  ارتباط خوبی با بیمارانم  دارم که سوالات پزشکی خود را می پرسند .البته  در فرانسه که درس می خواندم بحث نحوه ارتباط با بیمار در دروس دانشگاهی  خیلی جدی بود .
حتی وقتی سال پیش برای خودم مشکل قلبی پیش امد و در سی سی یو بستری شدم و حالم خیلی بد بود ولی خیلی می گفتم و می خندیدم طوری که پرسنل سی سی یو می گفتند شما اولین پزشکی هستید که اینقدر خوش اخلاقید .
ما هرگاه به منزل پدرخانمم می رویم و من ساکتم و نمی خندم خانمم می گوید امروز خیلی ساکتی امکان دارد فکر کنند تو ناراحتی (با خنده ). خانواده شلوغ بازی من را دوست دارند در کل من خانواده شادی را دارم
تحمل پزشک باید زیاد باشد
همیشه حق با بیمار است چون او مریض است و شاید کم حوصله باشد پس وظیفه ی من پزشک است که تحملش کنم .بارها شده بیمارم ساعت ها وقت من را برای مشاوره می گیرد بعد با اپراتور هم حرف می زند باز من که از اتاقم بیرون می آیم دوباره سوالهایش را شروع می کند .در این مواقع من سعی می کنم کلافه نشوم و به درستی پاسخ بیمار را دهم .
دردو دل
من سبک زندگیم شاد است خدا مارا نیافریده که بد اخلاق باشیم . هیچ چیزی در دنیا نباید باعث شود که تند اخلاق باشیم . باید مهربان باشیم آرامش خود را حفظ کنیم .قدر هم را بدانیم زندگی آرامی داشته باشیم  در کشور ما غم نهادینه تر از شادی است ما بلد نیستیم شادی کنیم و بهتر بلدیم غمگین باشیم .با تکبرو غرور به جایی نمی رسیم .مشکلات روحی و روانی در کشور ما بیداد می کند و مشکل اینجاست که ما راه خوشحال بودن را نمی دانیم   .فقط همه یادمان باشد پزشک هم یک انسان است .من باید هرشب مطالعه داشته باشم تا اطلاعاتم به روز باشد پس زندگی ما هم سختی های خودش را دارد امیدوارم رابطه پزشک و بیمار مانند قدیم شود و این احترام متقابل باشد .باید به هم احترام بگذاریم و مهربان باشیم .
بد ندیدیم به سراغ چند تن از بیماران هم برویم تا نظرشان را درباره دکتر شیرالی بدانیم  که اتفاقا در بین بیماران مادر بازیگر عزیز کشورمان کاوه سماک باشی هم نشسته بودند :
خانم سماک باشی : دکتر به محض ورودش به مطب بمب انرژی را ازاد  می کند(با خنده ) .  ما خیلی از پزشکان را می شناسیم  که بیمار جرات حرف زدن با آنها را ندارد ولی دکتر شیرالی به قدری با بیماران راحت حرف می زند که  انها حس غریبگی ندارند . البته دکتر ما بیماران را عضوی از خانواده خود می داند . فقط همین قدر بگویم که از در مطب وارد می شویم به هر دلیل عصبی ،خسته یا درد داشته باشیم مطمعنم با خنده و با انرژی و امید خارج می شویم

خانم م .ج می گوید :ما به پزشک پوست و مو مراجعه می کنیم تا بتوانیم ظاهری بهتر داشته باشیم وقتی به  مطب دکتر شیرالی می آییم و این ذوق و هنرو صفا  را در ایشان می بینیم روحیه خوبی پیدا می کنیم . من از اقای دکتر تشکر می کنم . ما در مطب ایشان چنان امنیت و صمیت را می بینیم که دیگر مشکلات و درد را فراموش می کنیم .
خانم سیمین .ن می گوید : هر کسی وارد مطب دکتر می شود پس از چند لحظه حس غریبی ندارد چون دکتر بیمارانش را مانند خانواده اش دوست دارد . هر گاه می بیند امکان دارد بیمارانش از انتظار خسته شده باشندبرایشان گیتار می زند . اتفاقا همه بیماران خوششان می آید . دکتر درکل خوش اخلاق است برای همین  استرس از ما دور می شود .
اقای سامان .ج می گوید : هرگاه وارد مطب یا بیمارستان شویم ناخوداگاه استرس به ما وارد می شود ولی هر وقت به مطب دکتر می آیم تازه سرحال هم می شوم (باخنده )چون ایشان  سرشار از انرژی هستند


گفتگو و عکس:نیلوفر جوینی


send بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
Bookmark and Share
* نام:
ايميل:
* نظر: