پایگاه خبری تحلیلی صبح تهران | sobheterhan.com

جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
كدخبر: ۲۲۹۷۷
تاريخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۶
print نسخه چاپي
send ارسال به دوستان
سیدرضا فیض آبادی
سیدرضا فیض آبادی: نمایندگان سازمان بازرسی از دوماه قبل در وزارت ورزش و جوانان مستقر شده اند تا اطلاعات جامعی از برخی موارد مورد بحث در این وزارتخانه و فدراسیون های ورزشی استخراج کنند و آن را به مراجع ذیصلاح ارایه نمایند. جهت اطلاع  بازرسان زحمت کش و پر تلاش باید عرض شود که برخی مشکلات مربوط به خود وزارتخانه است و برخی نیز مربوط به فدراسیون های ورزشی است که علیرغم اینکه بارها در این خصوص سوال شده و مطالبی در رسانه ها منعکس شده جوابی بر آن ارایه نشده است. یکی از بزرگترین سوالها بحث انتخاب دو شغله ها و چند شغله ها به اضافه بازنشسته ها در فدراسیون های ورزشی است که وزارت ورزش در برخی موارد بسیار قانونمند و دقیق عمل کرده اما در مورد برخی از فدراسیونها انعطاف نشان داده است و دچار دوگانگی گردیده است .

 همین الان بد نیست سوال شود که چرا به بهانه بازنشستگی افرادی مثل محمدرضا طالقانی اجازه حضور در مجمع انتخاباتی فدراسیون پهلوانی و زورخانه ایی پیدا نکردند اما در موردی مشابه افراد باز نشسته و دو- سه شغله ایی در سایر فدراسیون ها خیلی راحت حضور یافتند و انتخاب هم شدند و هیچگاه صدای اعتراض منتقدین به جایی نرسید؟ چرا برخی فدراسیون ها همچنان به صورت خانوادگی اداره می شود و علیرغم حق خوری ها و چشم بستن بر استعدادهای فراوان در این رشته های ورزشی وزارت ورزش و جوانان با آنها مماشات می کند؟ چرا باید نیروهای کلیدی وزارت ورزش در فدراسیونها با عناوینی مثل بازرس- هیات رییسه- مشاور- نایب رییس و...حضور یابند و آنهم نه حضوری فیزیکی بلکه حضور در لیست های پرداختی و سفرهای برون مرزی و بزرگان و پیشکسوتان ورزش خارج از گود بمانند؟

چرا با وجود اینکه مجامع تعدادی از فدراسیونها چند بار به تعویق افتاده و الان روسای آنها غیر قانونی حضور دارند تکلیف را مشخص نمی کنند؟ و اما در بخش ستادی وزارت ورزش تنها یک سوال را مطرح می کنیم: یک شرکت تولید کننده وسایل تزئینی بدنسازی شبانه روز محصولات خود را در حالی در تلویزیون تبلیغ می کند که از تایید وزارت ورزش برای قانونی بودن آن استفاده می کند و این در حالی است که قیمت تمام شده این محصول یک سوم مبلغی است که به مردم ارایه می شود (قیمت را با جنس مورد نظر از سوی کارشناسان کاربلد استخراج کرده ایم) آیا وزارت ورزش از در آمد فروش این محصولات سهمی برمی دارد؟ اگر بر می دارد که به طور طبیعی بر طبل گرانی این وسایل می کوبد و اگر هم بر نمی دارد چرا و به چه دلیل آن را تایید کرده است؟ سوال آخر مربوط است به فعالیت فدراسیونهایی مثل گلف- تنیس- پینگ پنگ- بولینگ و بیلیارد-  که مجموعه ورزشکاران این فدراسیونها کمتر از تعداد مدیریت فدراسیون و هیات های مربوطه است و هیچ خروجی همگانی و قهرمانی هم برای ورزش ما نداشته و ندارند اما بازهم همانند همه فدراسیون ها بودجه می گیرند و سفرهای پر طمطراق خارجی را هم روسای آنها می روند در همین حال ایروبیک و بدنسازی- بیسبال و کریکت و سافت بال-با میلیونها ورزشکار و طرفدار باید انجمن باشند و حداقل بودجه ها به آنها تخصیص یابد. از سازمان بازرسی مستقر در وزارت ورزش می خواهیم که به این امور یک مروری داشته باشد و اگر لازم بود ریز اتفاقات موارد فوق را ارایه خواهیم کرد.
send بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
Bookmark and Share
نظرات بینندگان:

یک کارشناس امور مجامع فدراسیون های ورزشی
انتخابات اسکی مانند همه فدراسیون ها در نهایت بی طرفی برگزار می شود
یک کارشناس امور مجامع فدراسیون های ورزشی با رد موضوع مهندسی شده انتخابات فدراسیون ها گفت: متاسفانه تعدادی از افراد هستند که وقتی منافع شخصی خودشان را در معرض خطر می بینند دست به شیطنت می زنند و تلاش می کنند با تحریک افکار عمومی به نوعی ناکامی و رای نیاودرن احتمالی خودشان را توجیه کنند. وی گفت: چند روز پیش یکی از رسانه ها گزارشی را از انتخابات فدراسیون اسکی منتشر کرده بود که نشان می داد از سوی یکی از کاندیداها خط گرفته و این شیوه متداول و بدعتی غلط است که وقتی نمی توانند از راهها قانونی و درست شانس خود را بیازمایند دست به چنین اعمالی می زنند. وی گفت: انتخابات فدراسیون اسکی براساس برنامه از پیش تعیین شده راس موعد مقرر برگزار می شود و برای وزارت ورزش و جوانان و امور مجامع وزارت ورزش مهم برگزاری سلامت انتخابات و بی طرفی وزارت ورزش است و این مجمع و اعضای مجمع هستند که رییس فدراسیون را با رای خود انتخاب می کنند. بعد از صحبت های این کارشناس امور مجامع فدراسیون های ورزشی به این مهم می رسیم که براستی چه منافعی در میان است که عده ایی حاضرند برای رسیدن به منافع خود پا روی همه اخلاقیات بگذارند و طوری وانمود کنند که اگر به منافع خود دست نیافتند بلافصله عوامل بیرونی را در ناکامی خود دخیل بدانند. ناصر طالبی سرپرست فدراسیون اسکی در باره انتخابات این فدراسیون گفت: خوشبختانه تا به امروز همه عوامل از وزارت ورزش گرفته تا اعضای مجمع و کمیته ملی المپیک دست در دست هم داده اند تا انتخابات فدراسیون در نهایت سلامت و بی طرفی برگزار شود و بنده کاری به شایعات ندارم چون مامور هستم تا انتخابات اسکی را در مسیر سلامت خود برگزار کنم و هر که را مجمع تشخیص داد و رای داد به آن احترام می گذاریم.
وی در باره اینکه گفته می شود وزارت ورزش با توجه به سوابق خوب و درخشان خودش در مدیریت های ورزشی تمایل دارد که او انتخاب شود گفت: من یک نکته را باید یاد آور شوم و اینکه اولا وزارت ورزش ثابت کرده که در همه انتخابات فدراسیون ها بی طرف است و ثانیا سوال می کنم مگر اعضای مجمع همه گوش بفرمان وزارتخانه اند که تصور شود وزارتخانه از آنها می خواهد که به فلان شخص رای بدهند و آنها هم چشم بسته قبول کنند! مستحضرید که هر کدام از اعضای مجمع دارای شخصیتی حقیقی هستند و جایگاه مشخصی در جامعه دارند و اینگونه نیست که با توصیه و دستور بخواهند تحت تاثیر این و آن قرار گیرند. در مجموع بنده به عنوان یک نیروی ورزشی و یک مدیر ورزشی تابع قانون هستم و سعی می کنم بهترین شرایط را به صورت مساوی به گونه ایی طراحی کنیم که انتخابات اسکی بخوبی برگزار شود و شایسته ترین فرد هم ریاست فدراسیون اسکی را برعهده بگیرد.


فدراسیون ورزش کارگری در کما
علی ربیعی؛ وزیری که هم کار را می شناسد و هم ورزش را
سیدرضا فیض آبادی
همایش جام جهانی و فوتبال و نشاط اجتماعی هفته گذشته با حضور علی ربیعی وزیر کار-رفاه و تامین اجتماعی در سالن اجتماعات این وزارتخانه در حالی برگزار شد که فدراسیون ورزش کارگری همچنان بدون رییس و فعالیت جدی به صورت کج دار و مریز به کارش ادامه می دهد. در این همایش فرصتی دست داد تا با دکتر ربیعی وزیر دلسوز و کاربلد وزارت کار و امور اجتماعی که خود از بنیان گذاران و قانون گذاران قانون کار در تشکیلات کارگری است پیرامون این موضوع به صورت کوتاه گفت و گویی داشته باشیم و وی که به صورت جدی تا کنون به این مبحث ورود نکرده بود با اطلاعاتی که در اختیارش قرار دادیم مصمم شد که سر و وضع فدراسیون کارگری را بزودی و در آینده ایی نزدیک روشن کند. خدمت جناب ربیعی باید عرض شود که فدراسیون کارگری که در سال 91 رسما فعالیت خود را آغاز کرد ابتدا و با سرپرستی علی میرزاخانی که از بطن ورزش و تشکیلات کارگری است بسیار شتاب گرفت و وی با فراخواندن همه بزرگان عرصه ورزش کارگری تمام شرایط را مهیای برگزاری انتخابات این فدراسیون کرد اما متاسفانه خورد به استیضاح وزیر وقت کار و بعد از آن هم میرزاخانی بدلایلی نامعلوم برکنار شد تا مصطفی کارخانه که او هم از دل ورزش کارگری بیرون آمده جانشین وی شود. مصطفی كارخانه بعد از فعالیتی چندماهه صراحتا از این اوضاع ابراز نارضایتی کرد و از آنجا که سر خود را با والیبال و شغل اصلی‌اش گرم كرده و موانع زیادی ر ا بر سر راه فدراسیون كارگری می‌بیند با گلایه از این اوضاع می‌گوید:«وضع ما مشخص نیست و هیچ‌كس سراغی از ما نمی‌گیرد». همانگونه که وزیر کار می دانند و در جریان هستند اوج شكوفایی ورزش كارگری را در دهه 70 و تا آغاز دولت احمدی‌نژاد در سراسر كشور شاهد بودیم. ماده 154 قانون كار اولین قانونی بود كه به دلیل اختلاف مجلس و دولت به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید و كلیات آن طرح خوب، این بود كه تمامی كارفرماها و كارخانجات و اماكن تولیدی و صنعتی موظف هستند كه به تناسب تعداد كارگران خود یا فضای ورزشی در محیط كار درست كنند و یا اجاره كنند در غیر این‌صورت به ازای هر كارگر باید به ازای هر كارگر سالانه یك هزار تومان به حساب وزارت كار واریز كنند تا وزارت كار از محل كسب این درآمدها نسبت به احداث و توسعه فضاهای كارگری ورزشی- تفریحی و زیارتی در سراسر كشور اقدام كند. یادش بخیر حاج مرادعلی شیرانی مدیركل ورزش كارگران بود و حسین كمالی هم وزیر كار. انقلابی در ورزش كارگران بوجود آمد و در كمتر از یك دهه بیش از 114 استادیوم و سالن ورزشی در شهرهای بزرگ ویژه كارگران احداث شد، ضمن اینكه كارگران در شهرهای بندر انزلی- محمودآباد - مشهد مقدس و قم صاحب استراحتگاه‌ها و زائرسراهای بسیار با كیفیتی شدند. هنوز هم در بسیاری از شهرستان‌ها مسابقات لیگ دسته اول و دوم و حتی لیگ برتر فوتبال و فوتسال در ورزشگاه‌های كارگری برگزار می‌شود اما وقتی بحث تجمیع عوارض پیش آمد و ماده 154 كه با مطالعه تهیه شده بود بایگانی شد دوران افول ورزش كارگران هم آغاز شد تا اینكه در زمستان سال گذشته به یكباره شاهد تاسیس فدراسیون ورزش كارگری بودیم. ورزش كارگری همانگونه كه از اسمش پیداست با همان شكل و شمایل هم می‌توانست به عنوان اداره كل در وزارت ورزش كارش را دنبال كند چه اینكه وظیفه ادارات ستادی، طراحی و توسعه ورزش در همه سطوح كارگری است و فلسفه ورزش كارگری همانگونه كه در قانون كار آمده سلامتی و تندرستی كارگران و خانواده‌های ایشان است تا بتوانند با شادابی و نشاط راندمان كار و تولید را در كشور افزایش دهند. علی ایحال اکنون فدراسیون کارگری با آن عقبه بزرگ و قوی و با حضور افراد کاربلد به حاشیه رانده شده و انتظار ما از دکتر ربیعی به عنوان یک مدیر آشنا و همچنین ورزش دوست این است که فدراسیون کارگری را فعال کند و برای فعال شدن فدراسیون کارگری نیروهای کاردان و کاربلدی هستند که می توانند این فدراسیون را احیا کنند. بدون شک فدراسیون کارگری نمی تواند جدای از اداره کل ورزش کارگران باشد و باید یک تعادل و تعاملی بین این دو بخش برقرار باشد چرا که فلسفه ورزش کرگران مبتنی بر سلامت و صیانت نیروی کار و تولید از طریق سلامت تن و جسم و روان کارگران است.
نمی خواهیم خیلی به جزئیات ورود کنیم اما بر اساس کنوانسیون ژنو و دستورالعمل کاپلام(سازمان بی المللی کار) و تعاملی که بین وزارت ورزش و وزارت کار وجود دارد باید یک فدراسیون ورزش کارگری به فعالیت های قهرمانی ورزش کارگران بپردازد و خوشبختانه ورزش کارگران ایران در بخش قهرمانی دارای نیرو و استعدادی بالقوه است به گونه ایی که بسیاری از قهرمانان و مربیان گذشته و حال ورزش ایران جذب کارخانجات و محیط های کارگری شده اند.
اکنون بزرگانی مثل محمد حسن خوشدل(داور بین المللی والیبال و سالها قائم مقام تربیت بدنی ورزش کارگران) حسن حمیدی قهرمان کشتی و مدیر تیم های ملی کشتی و رییس تربیت بدنی کارگران تهران، منصور احمدی از بزرگان و کارشناسان فوتبال ملی، بیژن خراسانی از بزرگان عرصه ورزش و رسانه، و بسیاری دیگر از بزرگان اکنون در ورزش کارگران بیش از سه دهه است که فعالیت می کنند و می توانند چرخه ورزش کارگری را به گردش در آورند منتهی عظمی قوی نیاز دارد که ما با شناختی که از دکتر علی ربیعی داریم اطمینان داریم که بزودی باید شاهد فعالیت رسمی فدراسیون ورزش کارگری باشیم.
.

حالا سیاسیون نگران هجوم ورزشی ها هستند!
قهرمانان و شورای شهر تهران؛ برای خالی نبودن عریضه!
سیدرضا فیض آبادی
یک زمانی نگرانی ورزشی ها از هجوم سیاسیون به ورزش آنچنان زیاد شده بود که بسیاری از قهرمانان و پیشکسوتان جامعه ورزش واکنش نشان دادند و امروز تا حدودی می توان تعادل را در ورزش مشاهده کرد. هر چند برخی از ورزشی ها هم وقتی به مناصب بالای مدیریتی در فدراسیون ها و ادارات کل رسیدند خراب کردند اما آن ایراد از ورزشی ها نبود بلکه ایراد از روابطی بوده و هست که بر سیستم مدیریتی ورزش ما حاکم است و خیلی به توان و مدیریت طرف توجه نمی شود بلکه اصل بر رابطه سالاری است تا شایسته سالاری. در همین ورزش وقتی حمید سجادی معاون وزارت ورزش و سازمان تربیت بدنی سابق شد دیدیم که ورزش ما رو به پیشرفت نهاد و بهترین نتایج المپیک و بازیهای آسیایی را در همین دوزان 5 ساله معاونت ورزشی سید حمید سجادی بدست آوردیم. اکنون همهم که نصرالله سجادی جای او آمده امید ورزشی ها به اوست تا به وزیر. اما اکنون چند سالی است کار برعکس شده و حالا شاهد ورود برخی چهره های ورزشی به مدیریت های میانی در عرصه سیاست و شورای شهر هستیم. بعد از آنکه ورود نامدارانی مثل امیر خادم در مجلس جواب نداد تلاش براین شد تا از وجود چهره های سرشناس ورزش در فضاهای کوچکتری مثل شورای شهر بهره برداری شود. اما امروز همین مورد هم می رود با شکست روبرو شود چرا که شورای شهری مثل تهران یک نهاد صرفا قانونگذار نیست بلکه هم اجرایی است هم سیاسی هم نظارتی و هم اینکه با تمام شئون زندگی مردم سر و کار دارد. بنابراین صرف اینکه یک قهرمان بیاید و یک صندلی شورا را اشغال کند دردی را دوا نمی کند و دیده ایم که متاسفانه چهرهای سرشناس ورزش در شورای شهر تهران صرفا جهت خالی نبودن عریضه است و آنها عملا حرفی برای گفتن ندارند. عباس جدیدی-هادی ساعی- حسین رضا زاده و علیرضا دبیر از قهرمانانی که هم اکنون در شورای شهر حضور دارند و جالب است که پست هایی را به اشغال خود در آورده اند که هیچ سنخیتی با شخصیت و تخصص و توانمندی آنها ندارد و به غیر از علیرضا دبیر که بواسطه دو دوره حضور در شورا دارای جایگاه و اعتباری شده سایرین متاسفانه فقط برای تایید و دست زدن و به حد نصاب رساندن جلسات شورا در نظر گرفته شده اند. بماند که ایشان از این رهگذر امتیازات بسیار خوبی هم می گیرند و دل خوش به همین امتیازات هستند اما آیا نباید تاسف خورد برای شورایی که باید جای مهندسین و جامعه شناسان و مدیران اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی باشد (آنهم مدیران کاربلد) به عرصه ایی برای جولان دادن افرادی غیر متخصص تبدیل شده است؟ در یکی از ملاقاتهای مردمی که اعضای شورای شهر در مناطق تهران انجام می دهند معاون منطقه حرف جالب و تکان دهنده ایی می زد. : اینها (عضو ورزشی شورای شهر) که از مسایل شهری و مهندسی و شهرسازی سر در نمی آورند. مردم هم آنقدر زرنگ هستند که می دانند با طرف چه جوری برخورد کنند و با یکبار بوسیدن شانه ورزشکار قدیمی مجوز تراکم می گیرد و راحت با همین کار از 200 میلیون تا یکی دو میلیارد سود می کنند در صورتی که اگر طرف کاربلد باشد به این راحتی سرش کلاه نمی رود! به طرف پهلوان و قهرمان و جوانمرد می گویند تا کارشان راه بیافتد و بعد هم سوء استفاده های لازم را می برند. البته دور و اطراف چنین افرادی هستند گرگ های باران دیده ایی که با استفاده از ناشی بودن طرف و اطلاعاتی که دارند سوء استفاده های کلانی می کنند. در جایی که بسیاری از مدیران کاربلد شهری که می توانند گره های ترافیکی و شهرسازی و معضلات فراوانی را حل کنند رای نمی آورند باید تاسف خورد که فلان شخص تنها به دلیل اینکه شناخته شده تر از دیگران است می آید و صندلی شورا را اشغال می کند. بواقع اگر اینها مدیریت بلد بودند حداقل یک هیات ورزشی را به آنها می دادند نه اینکه سر نخواستن آقایان در ورزش دعواست! نکته آخر اینکه وقتی سیاسیون به ورزش می آیند و ورزشی ها به سیاست روی می آورند آیا می توان انتظار داشت پیشرفتی در حد انتظار در این کشور با این همه استعداد و توانمندی رخ دهد؟
سجادی و طرحی که به سود ورزش است
ادغام انجمن ها در همگانی؛ رشته های مدال آور فدراسیون می شوند
سیدرضا فیض آبادی
ادغام برخی فدراسیون های ورزشی و استقلال برخی از رشته های ورزشی که بدون مطالعه و یکباره از فدراسیون تبدیل به انجمن شدند در دستور کار معاونت ورزش حرفه ایی وزارت ورزش و جوانان قرار گرفته و برای این منظور گروهی از کارشناسان خارج از سیستم وزارت ورزش به همراه مدیران و کارشناسان ستادی وزارت ورزش در حال تهیه فرمولی هستند تا التهابی که بین برخی رشته های ورزشی بوجود آمده از بین برود. به عنوان مثال رشته ورزشی ایروبیک و آمادگی جسمانی براثر یک نوع لج و لجبازی و سو مدیریت فدراسیونش منحل شد و در ردیف یک انجمن مثل پیلاتس! قرار گرفت. خداوکیلی شما آمادگی جسمانی و ایروبیک که بیشترین ورزشکار خانم و آقا بخصوص خانم ها را در ایران شامل می شود را می توانید با یک رشته ورزشی مثل پیلاتس یا آلیش و یا جت اسکی مقایسه کنید؟ متاسفانه زمانی که تصمیم گرفتند برخی روسای فدراسیون ها را در زمان سعیدلو و عباسی برکنار کنند اما ملاحظاتی با روسای آن فدراسیونها و حامیانشان داشتند و برای همین به جای اینکه ابروی طرف را درست کنند زدند چشمش را کور کردند و فدراسیونهایی را منحل کردند که نباید منحل می شدند. فدراسیون راگبی -بیسبال- کریکت و سافت بال در همین زمره منحل شد، آمادگی جسمانی همین طور، و تازه اینها فدراسیونهایی هستند که در جهان و کمیته بین المللی المپیک دارای جایگاه می باشند و مدال آنها جزو مدالهای رسمی محسوب می شود. آوردند اینها را در قالب فدراسیونی جدید و در کناررشته های تفریحی مانند جت اسکی، اسکی روی آب، ورزش های هوایی، فوتبالدستی و...قرار دادند و یک فدراسیون جدید تشکیل دادند تا کمیت زیاد شود کیفیت ورزش کاهش یابد . امروز دکتر سجادی و گروه مشاوران و کارشناسان حوزه معاونت ورزشی وزارت ورزش به تحقیق در این خصوص مشغولند و گفته می شود قرار است تغییراتی عمده صورت در آینده صورت بگیرد. کار به این نحو است که رشته های تفریحی مثل اسکی روی آب و جت اسکی به فدراسیون قایقرانی واگذار شود، دراگون بت که از وقتی از قایقرانی جدا شد عملا به بوته فراموشی سپرده شده باردیگر به قایقرانی باز گردد، موی تای به فدراسیون رزمی برود، راگبی –بیسبال- کریکت و سافت بال دوباره فدراسیون مستقل شوند، آلیش یا به فدراسیون کشتی برود و یا در ردیف انجمنهایی باشد که دوباره مثل گذشته در فدراسیون همگانی فعالیت می کردند و چند انجمن باقی مانده هم بروند زیر مجموعه همگانی قرار گیرند. از سردار آقامیر رییس سازمان ورزش شهرداری،سید امیر حسینی، محمدرضا طالقانی و محمدعلیپور به عنوان رییس فدراسیون جدید این تشکیلات(همان فدراسیون ورزش های همگانی) یاد می شود. این تدبیر چند مزیت دارد که مهمترین آن جدا کردن سره از ناسره است. الان راگبی و دراگون بت که در آسیا قهرمانی دارند همانند ورزشهای تفریحی و ساحلی مثل فوتوالی و جت اسکی در یک ردیف قرارگرفته اند . با این تفاوت که جت اسکی و هوایی و فوتبالدستی درآمدهای کلانی دارند اما راگبی و دراگون بت و برخی دیگر از رشته ها که مدال آسیایی و جهانی دارند بدون دریافت بودجه ایی قابل توجه باید در کنج انزوا قرار داشته باشند. نصرالله سجادی خودش سالها در عرصه ورزش بوده و این مسائلی که ما می گوییم را خوب می داند و بر همین اساس اولا رشته هایی که جامعیت و رسمیت دارند دوباره به استقلال می رسند و سایر انجمن ها هم به فدراسیون همگانی اضافه خواهند شد تا بودجه ها درست و در مسیر خود هزینه شود. برخی از این انجمن ها که تشکیل شده برای مصارف برخی افراد است و هیچگاه در ایران آن گستردگی را پیدا نمی کند مثل آلیش که با وجود این همه کشتی محلی که ما داریم رفته اند و یک کشتی محلی قرقیز را آورده اند و بین 100 تا 150 ورزشکاراز همان ابتدا داشت و کمتر شده اند که بیشتر نشده اند اما لوچو- گیله مردی- چوخه- و...در جای جای این مملکت دایر است و دهها هزار علاقمند دارد و هیچ جایگاه رسمی ندارند. امیدواریم که دولت هم کمک کند تا این روال ورزش به سر منزل مقصود برسد و یکبار برای همیشه ورزش های تفریحی و خلق الساعه از ورزهای مدال آور و ریشه دار تفکیک شوند ومشخص شود که کدام یک به توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ایی کمک می کند.
* نام:
ايميل:
* نظر: